مجموعه مکالمات ساده و آسان انگلیسی – درس شماره نهم از فصل دوستیابی: جدا شدن

جدا شدن

۰۹. Breaking Up

نفر اول: باید صحبت کنیم.
نفر دوم: داری ازم جدا میشی.
نفر اول: من هنوز چیزی نگفتم.
نفر دوم: میدونستم.
نفر اول: درسته، دارم ازت جدا میشم.
نفر دوم: چرا؟ فکر می کردم اوضاع داره خوب پیش میره.
نفر اول: پیش میرفت. یک چیزهایی اتفاق میفته.
نفر دوم: چه “چیزهایی؟”
نفر اول: نمیتونم بهت بگم. عصبی میشی.
نفر دوم: باید بدونم.
نفر اول: با یکی دیگه آشنا شدم.
نفر دوم: حق با توئه، عصبی شدم.

A: We need to talk.
B: You’re breaking up with me.
A: I didn’t even say anything yet.
B: I already know.
A: You’re right, I’m breaking up with you.
B: Why? I thought things were going good.
A: They were. Things happen.
B: What kind of “things?”
A: I can’t tell you. You’ll get mad.
B: I need to know.
A: I met someone else.
B: You’re right, I am mad.