مجموعه مکالمات ساده و آسان انگلیسی – درس شماره پانزدهمین از فصل زندگی محصلی: ماشین خرید خودکار

ماشین خرید خودکار

۱۵. The Vending Machine

نفر اول: منوی ناهار امروز خیلی بده.
نفر دوم: کافه تریا چی داره؟
نفر اول: باقیمونده گوشت و کلم بروکسل.
نفر دوم: حال بهم زنه.
نفر اول: دارم فکر میکنم از ماشین فروش خودکار یک چیز بگیرم.
نفر دوم: اگه جای تو بودم این کار رو نمیکردم.
نفر اول: مشکل ماشین فروش چیه؟
نفر دوم: پولت رو میدزده.
نفر اول: ماشین های فروش خودکار نمیتونن دزدی کنن.
نفر دوم: دیروز یک دلار گذاشتم و هیچ غذایی بیرون نیومد.
نفر اول: فکر کنم فقط برم کافه تریا.
نفر دوم: گوشت و کلم بروکسل الان خیلی خوب به نظر میاد، نه؟

A: The lunch menu is so bad today.
B: What is the cafeteria serving?
A: Leftover meatloaf and brussel sprouts.
B: That is disgusting.
A: I’m thinking of buying something from the vending machine.
B: I wouldn’t do that if I were you.
A: What’s wrong with the vending machine?
B: It steals your money.
A: Vending machines can’t steal.
B: Yesterday, I inserted a dollar and no food came out.
A: I think I’ll just go to the cafeteria.
B: Meatloaf and brussel sprouts sounds good right now, right?