صد اصطلاح زبان انگلیسی در مورد زمان
|
100 English idioms about time
|
دو برابر
خیانت به همسر یا معشوق با قرار مخفیانه همزمان با شخص دیگری.
وقتی متوجه شد که او دو بار با او تماس گرفته است، فورا او را ترک کرد.
|
|
شبانه روزی
اگر چیزی در شبانه روز باز است، به این معنی است که 24 ساعت شبانه روز باز است.
خدمات هتل عالی است، همیشه یک نفر در تمام ساعات شبانه روز برای کمک به شما در دسترس است.
|
|
پشت سر زمان
برای توصیف کسی که از مد افتاده است و ایده هایی دارد که قدیمی تلقی می شوند استفاده می شود.
مایه شرمساری است که والدینش آن را از دیدگاه او درک نمی کنند، آنها واقعاً از زمانه عقب مانده اند.
|
|
جلوتر از زمان
اگر چیزی زودتر از موعد اتفاق بیفتد، زودتر، قبل از زمان تعیین شده یا با وقت خالی اتفاق می افتد.
اگر کیکها را زودتر از موعد درست کنید، میتوانید روی تزیینات بیشتر تمرکز کنید.
|
|
آن را یک روز / شب صدا کنید
برای مدتی از انجام کاری دست بکشید، معمولاً حداقل تا روز بعد. این همچنین می تواند به عنوان عامیانه برای گفتن اینکه چیزی کاملاً به پایان رسیده است استفاده شود.
بچه ها درست، شما واقعا سخت کار کرده اید. فکر می کنم وقت آن است که آن را یک شب بنامیم، فردا دوباره همه شما را می بینم.
هیچ کدام از ما در رابطه راضی نبودیم، بنابراین تصمیم گرفتیم آن را یک روز بنامیم.
|
|
یک ماه از یکشنبه ها
این یک دوره زمانی بسیار طولانی است.
از آخرین باری که تئاتر رفتم یک ماه از یکشنبه ها می گذرد!
|
|
در گذشته ساکن شوید
وقتی کسی بیش از حد به گذشته فکر می کند، و این مشکل می شود.
ای کاش فکر کردن به گذشته را متوقف می کردی، او هرگز برنمی گردد. شما باید به زندگی خود ادامه دهید!
|
|
در مقابل ساعت
انجام کاری خلاف ساعت به این معنی است که شما عجله دارید و زمان بسیار کمی برای انجام آن دارید.
من شبانه روز کار کردم تا این کار را به موقع انجام دهم، و شما بسیار ناسپاس هستید!
|
|
زمان تماس
وقتی برای چیزی وقت می گذارید، تصمیم می گیرید که زمان پایان دادن به آن است.
من فکر می کنم باید برای این پروژه وقت بگذاریم. منابع ما را تخلیه می کند، نیروی انسانی ما را فرسوده می کند و هیچ پیشرفتی نمی کند.
|
|
بعد از حوضه آبخیز
در برخی کشورها، محدوده زمانی محدودیت زمانی است که پس از آن، میتوان برنامههای تلویزیونی بیشتری را نشان داد که شامل طنز بزرگسالان، بدزبانی یا موضوعات بحثانگیز است.
چرا بچه ها هنوز بیدار هستند و تلویزیون تماشا می کنند؟ الان باید در رختخواب باشند، بعد از حوضه است!
|
|
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
این نشان می دهد که بهتر است کاری را دیر انجام دهید تا اینکه اصلا آن را انجام ندهید.
بالاخره موفق شدم خانه رویایی خود را بسازم. می دانم که تقریباً در سن بازنشستگی هستم، اما بهتر از هرگز دیر شدن است!
|
|
روزها شمرده می شوند
وقتی روزهای کسی به شماره میآید، انتظار میرود که به زودی بمیرد.
پزشکان می گویند روزهای او به پایان رسیده است. آنها امید زیادی به زنده ماندن او از این بیماری ندارند.
|
|
DO TIME / SERVE TIME
برای توصیف حکم شخصی در زندان استفاده می شود.
او برای جنایتی که مرتکب نشده وقت می کند!
|
|
نمی دانم باید ساعتی را باد کرد یا در ماه پارس کرد
زمانی استفاده می شود که کسی نمی داند چه کاری انجام دهد
او از من خواسته است که با او ازدواج کنم و هنوز منتظر جواب است، اما نمی دانم ساعت را بچرخانم یا در ماه پارس کنم!
|
|
ساعت یازدهم
وقتی چیزی در آخرین لحظه اتفاق می افتد.
همه فکر میکردند وقتی باید بایستد تا لاستیک عوض کند، میبازد، اما در ساعت یازدهم، او اول شد و برنده مسابقه شد!
|
|
زمان خرد شدن
زمانی که شخصی مجبور است تصمیم مهمی بگیرد که نه تنها بر آینده او بلکه بر آینده اطرافیانش نیز تأثیر می گذارد.
وقتی مدیر اجرایی به روی تریبون رفت، لباسهایش مرطوب شد و دانههای عرق روی پیشانیاش شکل گرفت. او می دانست که زمان بحران است.
|
|
روز را تحمل کنید
اگر چیزی روز را تحمل کند، بردی را تعریف میکند که شبیه یک نبرد طولانی است و میتوانست به هر طرف برود.
باشگاه فوتبال لیورپول روز را به خوبی پشت سر گذاشته بود، آنها خوشحال شدند که جایزه خود، جام لیگ را برای همه بالا نگه داشتند.
|
|
زمان میگذرد
یک اصطلاح بسیار رایج که به این معنی است که زمان خیلی سریع می گذرد.
من نمی توانم باور کنم که نزدیک به زمان رفتن به خانه است. خنده دار است که وقتی شما در حال تفریح هستید زمان می گذرد!
|
|
درست در زمان / در زمان کوتاه
این بدان معنی است که شما به جایی می رسید یا کاری را درست قبل از اینکه خیلی دیر شود تمام کنید. در آخرین لحظه ممکن
او فکر میکرد که شوهرش برای تولد اولین نوزادشان دلتنگ خواهد شد، اما او درست در همان لحظه به دنیا آمد.
|
|
به موقع
این به این معنی است که دیر نشده، در زمان مناسب برسید.
قطارهای اینجا هرگز به موقع نیستند، خیلی آزاردهنده است!
|
|
صرفه جویی در زمان
این به این معنی است که کاری را به سرعت انجام دهید تا برای چیزهای دیگر وقت بگذارید.
اگر به جای سوار شدن به اتوبوس به آنجا رانندگی کنیم، در زمان صرفه جویی خواهیم کرد.
|
|
خارج از زمان
این بدان معناست که دیگر زمانی برای انجام کاری باقی نمانده است. محدودیت زمانی یا مهلت به پایان رسیده است.
اکنون وقت شما تمام شده است. اگر به تمام سوالات آزمون پاسخ نداده اید، پس این مشکل خودتان است.
|
|
با گذشت زمان
این یعنی گذر زمان. با گذشت زمان یا پیشروی.
با گذشت زمان، علاقه من به باشگاه و مهمانی کمتر شده است.
|
|
وقت طلاست
این عبارت معروف به این معنی است که زمان شما یک کالای ارزشمند است و باید از آن به خوبی استفاده کنید، در غیر این صورت بیشتر از چیزی که به دست آورید ضرر خواهید کرد.
ارزش انتظار برای شنیدن پاسخ از آن شرکت را ندارد. زمان پول است، به جای آن باید با کارمندان دیگر تماس بگیرید.
|
|
زمان گذاشتن
این به این معنی است که برای انجام کاری که باید اولویت داشته باشد، زمان پیدا کنید. برای انجام کاری باید مدتی از برنامه خود را مشخص کنید.
شما باید زمان بیشتری را برای فرزندان خود اختصاص دهید. آنها خیلی سریع بزرگ می شوند، و شما همه چیز را از دست می دهید.
|
|
زمان برای یک تغییر
برای اینکه کاری را که انجام می دهید متوقف کنید و شروع به انجام کاری متفاوت در زندگی خود کنید
پس از 15 سال کار در همان شرکت، احساس می کنم زمان تغییر فرا رسیده است.
|
|
به سن بلوغ رسیدن
وقتی چیزی به طور کامل رشد می کند و به بلوغ می رسد. همچنین برای زمانی که یک فرد به بزرگسالی می رسد یا پتانسیل خود را برآورده می کند استفاده می شود.
او اکنون به بلوغ رسیده است و آنقدر عاقل است که تاج و تخت را بگیرد و پادشاه شود.
|
|
سپیده دم
صبح خیلی زود. اولین لحظات طلوع خورشید.
من در سحر از خواب بیدار می شوم و هر روز برای دویدن می روم.
|
|
ضربه زمان بزرگ
این به معنای موفق شدن است.
بعد از اینکه جان به بازی بزرگ رسید، بسیار ثروتمند شد و همه دوستان قدیمی خود را فراموش کرد.
|
|
زمان بزرگ
این به سادگی به معنای “خیلی زیاد” یا “خیلی” است.
شما مدیون من هستید زیرا من در پروژه مدرسه به شما کمک کردم.
|
|
روز در خورشید
وقتی روز خود را زیر نور خورشید می گذرانید، به این معنی است که توجهی را که می خواهید به دست می آورید و مورد قدردانی قرار می گیرید.
امروز مثل یک روز زیر آفتاب بود. مدیرم در واقع متوجه من شد و از کارم تمجید کرد. حتی توانستم وقتی به خانه رسیدم پاهایم را بالا بیاورم و شام را برایم بپزم!
|
|
حتی یک ساعت شکسته/ایستا دو بار در روز درست است
این زمانی استفاده میشود که افراد خوششانس هستند، اما لیاقت آن را ندارند، یا بهطور نامحسوس موفق هستند.
او قطعاً مستحق برنده شدن در لاتاری نبود، اما حتی یک ساعت متوقف شده دو بار در روز درست است.
|
|
عید امروز، قحطی فردا
اگر امروز خود را با تمام چیزهایی که دارید افراط می کنید و برای زمان سخت تری پس انداز نمی کنید، ممکن است مجبور شوید بدون فردا ادامه دهید.
او به تازگی برای خود یک لامبورگینی جدید خریده است و هر روز کت و شلوارهای جدید می پوشد. او نمی فهمد که امروز عید است، فردا قحطی اگر همینطور ادامه دهد!
|
|
سایه ساعت پنج
این اصطلاح برای موهای صورت است که اگر مردی یک یا دو روز اصلاح نکند دچار موهای زائد می شود.
شما نمی توانید با سایه ساعت پنج برای مصاحبه خود بروید! برو و اصلاح کن!
|
|
در اين لحظه – فعلا
این نشان می دهد که یک عمل یا وضعیت در آینده ادامه خواهد داشت، اما موقتی است.
شما می توانید فعلاً در خانه من بمانید، اما باید مقداری پول پس انداز کنید و آپارتمان خود را تهیه کنید.
|
|
پر از شادی های بهار
برای توصیف کسی که بسیار شاد و پر انرژی است استفاده می شود.
من تعجب می کنم که چرا او پر از شادی های بهاری است، حتما دارن از او خواستگاری کرده است!
|
|
با توجه به روزی که در آن است
این اصطلاح ایرلندی زمانی استفاده می شود که چیزی به دلیل روزی که در آن اتفاق می افتد بسیار واضح باشد.
خوب، با توجه به اینکه روز کریسمس است، به ندرت راننده تاکسی در اطراف وجود دارد.
|
|
وقت خوش
وقتی کسی سریعتر از آنچه انتظار می رود می تواند سفر کند و زودتر به مقصد برسد.
به موقع به دفتر رسیدم، اما در تلاش برای یافتن اتاق مصاحبه خود در داخل ساختمان گم شدم و به هر حال دیر رسیدم!
|
|
لحظه های یک نفر را داشته باشید
کسی که به طور کلی الگوی رفتاری مثبتی را به صورت گهگاهی نشان می دهد، اما نه به طور کلی. انفجارهای تصادفی مثبت.
امروز اوایل به نظر می رسید که حال و هوای خوبی داشت و به او پیشنهاد داد که شام بپزد! من حدس می زنم او لحظات خود را دارد!
|
|
امروز اینجا، فردا رفت
این می تواند برای توصیف برخی از چیزهای مطلوب مانند پول و شادی استفاده شود. این به این معنی است که می گویند آنها خیلی دوام نمی آورند.
همیشه در مورد پول آنقدر استرس نداشته باشید. امروز اینجا خواهد بود و به هر حال فردا می رود!
|
|
اتلاف وقت / اتلاف وقت
این به هر چیزی اشاره دارد که روش مفیدی برای صرف وقت شما نیست. انجام کاری که بیهوده یا بیهوده است.
مطالعه آن رشته مهندسی اتلاف وقت بود. چیز جدیدی یاد نگرفتم!
شما با نشستن اینجا و صحبت کردن با من وقت خود را تلف می کنید. قبل از رفتن او به ایستگاه قطار بروید!
|
|
صادقانه به عنوان روز طولانی است
برای توصیف کسی که بسیار قابل اعتماد و صادق است استفاده می شود.
من نمی توانم باور کنم که او متهم به سرقت پول آنها شده است. من او را سالهاست می شناسم، و او به اندازه روز طولانی صادق است!
|
|
ساعت نیاز
زمانی که کسی واقعاً به چیزی نیاز دارد، تقریباً یک فرصت نهایی.
من در ساعت نیازش در کنار او بودم، اما او اکنون که به حمایت او نیاز دارم، هیچ نشانی از پیشنهاد کمک به من نشان نداده است!
|
|
در یک لحظه / در یک چشم به هم زدن
چیزی که خیلی سریع اتفاق می افتد
اگر عذرخواهی می کرد و اشتباهاتش را می پذیرفت، در یک لحظه او را پس می گرفتم!
فقط کافی است فرنی را در مایکروویو بگذارید و در یک چشم به هم زدن پخته شود!
|
|
یک دقیقه خنده
برای توصیف کسی که بسیار بامزه است استفاده می شود
من عاشق معاشرت با جنی هستم، او یک دقیقه خنده دارد! شما هرگز از شرکت او خسته نمی شوید.
|
|
مانند ساعت کاری
برای توصیف چیزی که در زمانهای بسیار منظم، در فواصل زمانی مشابه و بدون نقص اتفاق میافتد استفاده میشود.
گربه من هر روز صبح مثل ساعت از خواب بیدارم می کرد، اما امروزه برای مراقبت از او پیر به نظر می رسد.
|
|
انگار که فردایی نخواهد بود
انجام کاری سریع یا پرانرژی به گونه ای که گویی آخرین فرصت شما برای انجام آن است.
شما باید در این مسابقه برنده شوید، وقتی زمان رفتن فرا رسید – فقط طوری بدوید که انگار فردایی وجود ندارد!
|
|
کم پیدایید
این بدان معناست که گوینده مدت زیادی است که طرف مقابل را ندیده است.
سلام سارا! کم پیدایید! چطور بودی؟
|
|
روزم را بساز
اگر چیزی روز شما را می سازد، شما را خوشحال یا راضی می کند.
من تازه آهنگ مورد علاقه ام را از رادیو شنیدم و روزم را خوب کرد!
امیدوارم امشب در قرعه کشی برنده شوم. این واقعا روز من را خواهد ساخت!
|
|
یک مایل در دقیقه
برای انجام کاری خیلی سریع.
نمیتوانستم تمام حرفهای او را پیگیری کنم. او در دقیقه یک مایل صحبت می کند!
|
|
هیچ زمانی مانند زمان حال نیست
افرادی که این باور را دارند که بهتر است کاری را همین الان انجام دهید تا اینکه آن را برای بعداً رها کنید، در غیر این صورت ممکن است هرگز انجام نشود.
شما باید همین الان به سفر بروید، آن را برای سال آینده نگذارید. هیچ زمانی مثل زمان حال نیست!
|
|
زمانی برای از دست دادن نیست
این بدان معنی است که شما باید کاری را فوراً شروع کنید، در غیر این صورت به موقع تمام نمی شود.
ما باید قبل از اینکه جک به خانه برسد، سورپرایز را آماده کنیم. به سرعت، ما زمانی برای از دست دادن نداریم!
|
|
ضرب و شتم ساعت
این بدان معناست که قبل از تمام شدن وقت، کاری را سریع انجام دهید.
من موفق شدم ساعت را شکست دهم و امتحانم را به موقع کامل کنم!
|
|
یک سوال/مسئله زمان
این قبل از بیان آنچه فکر می کنید در آینده اتفاق می افتد گفته می شود.
این فقط یک مسئله زمان است که آنها کسب و کار را تعطیل کنند.
او بسیار نادان است، فقط یک سوال زمان است که او تسلیم شود و او را ترک کند!
|
|
نهنگ از یک زمان
این را زمانی می گویید که اوقات خوبی داشته باشید و کاملاً از خودتان لذت ببرید.
پارک موضوعی بسیار سرگرم کننده بود. من یک نهنگ داشتم!
|
|
روز به روز
چیزی که به عنوان بخشی از یک روال معمول اتفاق می افتد.
اجرای روزانه این دفتر باید کارآمدتر باشد، به نظر می رسد هیچ کاری به موقع انجام نمی شود!
|
|
از این به بعد
شروع به انجام کاری از هم اکنون تا زمانی نامعلوم در آینده.
از این به بعد، باید قول بدهید که خودتان رفتار کنید و در خانه کمک کنید!
از این به بعد وقتی تصمیم بگیرم به کسی اعتماد کنم خیلی بیشتر مراقب خواهم بود.
|
|
از زمان به زمان
انجام کاری گهگاهی، نه خیلی مکرر.
من به پیوستن به ورزشگاه فکر می کنم یا هر از گاهی برای دویدن بروم، اما همیشه سرم خیلی شلوغ است.
|
|
در دراز مدت
در طول مدت زمان طولانی.
من می دانم که به نظر می رسد خرید خانه در حال حاضر ایده بدی است، اما در دراز مدت ارزش آن را خواهد داشت. سرمایه گذاری خوبی است
|
|
اکنون و سپس / اکنون و دوباره
برای انجام کاری گهگاهی
من دوست دارم هر از چند گاهی برای صرف غذا بیرون بروم، تغییر خوبی نسبت به آشپزی ایجاد می کند.
|
|
کشتن زمان
وقتی در حالی که منتظر چیزی یا کسی هستید کاری برای سرگرم کردن خود انجام می دهید.
سارا 20 دقیقه دیگر اینجا نخواهد بود. آیا برای کشتن زمان به پارک برویم؟
|
|
زمان مناسب
شما می توانید این را زمانی بگویید که فکر می کنید کاری باید قبلا انجام می شد و به تاخیر افتاده است.
وقت آن رسیده است که از رئیستان ترفیع بخواهید، خیلی سخت کار می کنید و مستحق دریافت دستمزد بیشتر هستید!
|
|
حالا یا هرگز
این بدان معناست که کاری باید در حال حاضر انجام شود یا اصلاً نمی توان انجام داد.
حالا قبل از رفتن به سفر دو هفته ای از او بپرسید. اکنون یا هرگز، شما نمی توانید این کار را با بازگشت او انجام دهید!
|
|
لحظه حقیقت
زمانی که تصمیم مهمی گرفته می شود، یا حقیقت در مورد چیزی فاش می شود.
درست است، این لحظه حقیقت است. جان دکمه قرمز بزرگ را فشار دهید و سیستم را فعال کنید لطفا.
|
|
زمان پس از زمان / زمان و زمان دوباره
برای انجام کاری بارها و بارها یا مکرر.
او هر از گاهی همین اشتباهات را مرتکب می شود و انتظار دارد که او را ببخشم!
بارها و بارها به او گفته ام، اما او فقط گوش نمی دهد!
|
|
سال در سال
اتفاقی که هر سال برای چندین سال متوالی اتفاق می افتد.
تعطیلات خانوادگی ما اکنون بسیار خسته کننده است. سال به سال ما به همان استراحتگاه تعطیلات می رویم و در همان هتل قدیمی اقامت می کنیم!
|
|
فقط زمان می تواند بگوید
این بدان معناست که شما نمی توانید حقیقت، پاسخ یا نتیجه چیزی را پیدا کنید. باید منتظر بمانید و در آینده متوجه شوید.
فقط زمان نشان خواهد داد که آیا ازدواج آنها از این پس خواهد ماند یا خیر.
|
|
زمان همه زخم ها را شفا می دهد / زمان یک شفا دهنده عالی است
این بدان معنی است که با گذشت زمان، احساس آسیب از بین می رود. این عبارت معمولاً به آسیب های عاطفی اشاره دارد، نه آسیب های فیزیکی.
من مدتها با او قهر بودم، اما زمان همه زخم ها را التیام می بخشد. الان کاملا بی تفاوتم.
|
|
زمان تعطیل
این به معنای گرفتن تعطیلات یا استراحت از کار یا سایر تعهدات است.
من می خواهم برای هفته آینده استراحت کنم لطفا. من واقعا به تعطیلات نیاز دارم!
|
|
یک زمان سخت
انجام کاری که سخت است یا سختی کشیدن.
تلاش برای پیدا کردن این مکان برایم سخت بود. راهنمایی های شما وحشتناک بود!
|
|
زمان بسیار زیاد (رایگان) روی دست
این زمانی استفاده میشود که فردی وقت آزاد زیادی داشته باشد و کارهای کافی برای انجام دادن نداشته باشد.
در حال حاضر وقت آزاد زیادی در اختیار دارم. آیا می توانم در هر کاری در خانه به شما کمک کنم؟
او زیاد تلویزیون تماشا می کند زیرا زمان زیادی در دست دارد. من مدام از او اصرار می کنم که شغلی پیدا کند، اما او خیلی تنبل است!
|
|
بر حسب درجه
وقتی چیزی به تدریج اتفاق می افتد یا پیشرفت می کند یا کم کم با گذشت زمان.
با درجاتی، رابطه تجاری آنها به دوستی تبدیل شد.
|
|
CLOCK IN / CLOCK OUT
این زمانی است که شما زمان ورود یا خروج از محل کار خود را برای نشان دادن تعداد ساعاتی که کار کرده اید را ثبت می کنید.
امروز با کمی تاخیر وارد کار شدم، امیدوارم به خاطرش به دردسر نیفتم!
|
|
دست های زمان را به عقب برگردانید
این به معنای بازگشت به گذشته است که معمولاً در لحظات یادآوری یا پشیمانی استفاده می شود.
اگر میتوانستم زمان را به عقب برگردانم، قول میدهم آدم بهتری باشم و درست با تو رفتار کنم.
|
|
یک روز تاخیر و یک دلار کوتاه
زمانی که اتفاقی کمی دیر می افتد یا اتفاق می افتد و دیگر آنقدر خوب نیست که بپذیرید.
آنها بعد از اینکه پیشنهاد شغلی دیگری را پذیرفتم – یک روز تاخیر و یک دلار کوتاه – به من پیشنهاد قرارداد دادند!
|
|
سال های الاغ
برای تعریف چیزی که در یک دوره زمانی بسیار طولانی اتفاق می افتد.
سالهاست که تو را ندیده ام! این همه مدت کجا زندگی می کردی؟
او سالهاست که در آنجا کار میکند و تمام اسرار تجاری را میداند!
|
|
در زمان خود
کاری را در زمان خود انجام دهید و هر چقدر که می خواهید طول بکشد. همچنین می تواند به معنای انجام کاری خارج از سایر تعهدات باشد.
باشه من کمکت میکنم اما من این کار را در زمان خودم انجام خواهم داد، عجله نکنید!
این کاری است که می توانید در زمان خود انجام دهید، نه در ساعات اداری. پس از اتمام کار آن را به دفتر بازگردانید.
|
|
در مکان مناسب در زمان مناسب
وقتی اتفاقی از روی شانس رخ می دهد، یا به فردی کاملاً غافلگیرانه یک شانس غیرمنتظره داده می شود.
من نمی توانم باور کنم که او این قرارداد بزرگ را به من داده است. من باید در زمان مناسب در مکان مناسب بودم!
|
|
در مکان اشتباه در زمان اشتباه
وقتی اتفاق بدی میافتد، معمولاً این اتفاق نمیافتاد.
او مرد بی گناهی را که در زمان نامناسب در مکان نامناسبی قرار داشت، کشت.
|
|
در دوره مقرر
این بدان معناست که همه چیز همانطور که قرار است در زمان مناسب اتفاق بیفتد.
ما در زمان مناسب به نتایج آزمایش شما پی خواهیم برد، فقط باید صبور باشید.
|
|
در این میان
چیزی که در یک دوره زمانی بین دو رویداد اتفاق می افتد.
من تا ماه آینده نمیتوانم به آپارتمان جدیدم نقل مکان کنم، پس آیا میتوانم موقتاً در خانه شما بمانم؟
|
|
به ندرت
این به چیزی اشاره دارد که بسیار به ندرت اتفاق می افتد.
پدربزرگ و مادربزرگ من در کانادا زندگی می کنند. من فقط یک بار می توانم آنها را در ماه آبی ببینم، زیرا پرواز در آنجا بسیار گران است.
|
|
گوشه گوشه
برای توصیف چیزی که خیلی زود اتفاق می افتد استفاده می شود.
کریسمس نزدیک است و من هنوز هیچ هدیه ای برای خانواده ام نخریده ام!
|
|
نه / هرگز در یک میلیون سال
این به معنای «مطلقاً هرگز» یا «هیچ زمانی در زندگی من» است.
من 100 مایل از خانواده ام دور نمی شوم. نه در یک میلیون سال!
هرگز در یک میلیون سال نمی توانم بفهمم چرا او تصمیم گرفت با او ازدواج کند.
|
|
زمان زندگی
زمانی استفاده می شود که شخصی از خود بسیار لذت می برد.
بچه ها دوران زندگی خود را در دیزنی لند داشتند!
|
|
روزی روزگاری
برای توصیف چیزی که در گذشته، مدتها پیش اتفاق افتاده است استفاده می شود. معمولاً برای توصیف چیزی استفاده می شود که آرزو می کنید هنوز هم اکنون اتفاق می افتد. همچنین برای شروع داستان های کودکان استفاده می شود.
من زمانی شبیه یک مدل بودم.
روزی روزگاری دختر جوانی به نام سیندرلا زندگی می کرد.
|
|
در آزمون زمان ایستادگی کنید
برای توصیف چیزی که برای مدت طولانی دوام می آورد یا به خوبی کار می کند استفاده می شود. همچنین میتوان از آن برای چیزی استفاده کرد که برای مدت طولانی مورد احترام یا محبوب باقی بماند.
این پیانوی قدیمی واقعاً امتحان زمان را پس داده است، نسلها در خانواده ما بوده است!
دارن و سو پنجاهمین سالگرد ازدواج خود را جشن گرفتند. ازدواج آنها امتحان خود را پس داده بود.
|
|
برای مدتی فشار داده شده است
زمانی استفاده می شود که کسی زمان کافی برای انجام کاری ندارد و باید سریع باشد.
من دوست دارم کمی بیشتر بمانم و صحبت کنم، اما واقعاً تحت فشار هستم!
|
|
ماندگاری
زمانی که چیزی نیاز به استفاده یا فروش قبل از یک تاریخ خاص دارد. عمدتاً برای غذا، نوشیدنی یا دارو استفاده می شود.
مواد غذایی کنسرو شده معمولاً ماندگاری بسیار طولانی دارند.
|
|
وقت خود را در کنار خود داشته باشید
وقتی می توانید قبل از انجام یا دستیابی به چیزی صبر کنید.
او این بار شکست خورد، اما هنوز آنقدر جوان است که دوباره تلاش کند. او زمان در کنار خود دارد.
|
|
کشتی به راه افتاده است
این عبارت به این معنی است که فرصت خاصی از دست رفته است و اکنون دیگر دیر شده است.
|
|
تا زمانی که جهنم یخ بزند
وقتی کسی این را به شما میگوید به این معنی است که تا زمانی که بخواهید میتوانید هر کاری را که دوست دارید انجام دهید، اما هرگز آنچه را که میخواهید به دست نمیآورید.
می تونی تا زمانی که جهنم یخ بزنه از من بپرسی ولی من بهت اجازه نمیدم به دیدن اون پسر بروی!
|
|
گرفتن کسی در یک زمان بد
زمانی استفاده می شود که کسی در زمان نامناسبی قطع می شود.
متاسفم جف، آیا تو را در زمان بدی گرفتم؟ می خواستم در مورد جلسه فردا صحبت کنم.
|
|
زمان رسیده است
این زمانی استفاده می شود که زمان مناسب برای انجام کاری باشد.
ما موفق شدیم خانه مان را که زمانش فرا رسیده بود بفروشیم و سود زیادی به دست آوردیم!
|
|
در این سن و سال
بیانی برای تعریف این دوران مدرن.
او از دیدن اینکه این همه بی عدالتی ممکن است در این روزگار وجود داشته باشد، وحشت زده شد.
|
|
گیر کرده در پیچ و تاب زمان
چیزی که نسبت به زمان بسیار طولانی در گذشته تغییر نکرده است، زمانی که همه چیز در اطراف آن تغییر کرده است.
به نظر می رسد این شهر در پیچ و تاب زمانی گیر کرده است. به نظر می رسد دقیقا مانند آن در سال 1960s!
|
|
زمان مهم است
این عبارت را می توان در شرایطی به کار برد که زمان بندی و رعایت مهلت ها ضروری و ضروری است.
ما باید فوراً دست به کار شویم، زمان مهم است.
|
|
هر روز را همانطور که می آید مصرف کنید / یک روز در یک زمان مصرف کنید
با مسائل همانطور که اتفاق میافتد کنار بیایید و برنامهریزی نکنید یا نگران اتفاقات آینده نباشید.
من اخیراً تغییرات زیادی را در زندگی ام تجربه کرده ام و یاد گرفته ام هر روز را همانطور که می آید انجام دهم.
|
|
زودتر یا دیرتر
این زمانی استفاده میشود که فرد مطمئن باشد که اتفاقی میافتد، اما مطمئن نیست که دقیقا چه زمانی اتفاق میافتد.
او باید دیر یا زود با من صحبت کند. او نمی تواند من را برای همیشه نادیده بگیرد!
|
|
BIDE (یک بار).
زمانی استفاده میشود که فرد منتظر پیشرفتهای بیشتر است.
من اینجا وقت می گذارم و منتظر او می مانم.
|
|