پنجاه اصطلاح پرکاربرد زبان انگلیسی با خوراک ها
|
English idioms with foods
|
اصطلاح a bad egg
برای توصیف کسی استفاده میشه که در خانواده یا جامعه عمومی کارهای بد انجام میده.
وقتی نزدیک مارک میری مراقب خودت باش. اون آدم شارلاتانیه.
|
|
اصطلاح A watched pot never boils
این عبارت مقایسهای منحصر به فرد، احساس شخصی رو توصیف میکنه که بیصبرانه منتظر چیزیه و این صبر انگار هزار سال طول میکشه.
مثل وقتی که منتظریم آب توی قابلمه بجوشه، اما انگار هرگز به جوش نمیاد.
تمام روز کنار پنجره منتظر موندی، قابلمهای که منتظرش بمونی، هیچوقت نمیجوشه. بابا که هروقت که بخواد میاد.
|
|
اصطلاحAn apple a day keeps the doctor away
یک پیشنهاد پزشکی خیلی قدیمی که از اون زمان به یک عبارت رایج انگلیسی تبدیل شده و هنگام صحبت کردن دربارهی سیب استفاده میشه. والدین اغلب این رو به کودکان خردسال میگن تا اونها را به خوردن سیب تشویق کنن.
|
|
اصطلاح apple of my eye
معمولاً وقتی استفاده میشه که دربارهی شخصی صحبت میکنیم که فرد مورد علاقهی ماست یا برای ما اهمیت زیادی داره.
همسرم، کیت، نور چشم منه.
|
|
اصطلاح bigger fish to fry
این عبارت برای تاکید بر اینکه چیزی بسیار مهمتر از دیگری وجود دارد استفاده میشود.
من به کار خونگی کوچکم اهمیتی نمیدم، پروژهی ساختمون بلندم اهمیت بیشتری داره.
|
|
اصطلاح bread and butter
در بسیاری از نقاط جهان، نون و کره جزء مواد غذایی روزانه هستن. به همین دلیل در بسیاری از کشورهای غربی به عنوان یک کالای اساسی شناخته میشود. جای تعجبی نداره که به کارهای روزمرهای که یک فرد برای کسب درآمد انجام میده، اشاره داره.
نون شبت رو چطور به دست میاری؟ من یک قصاب هستم.
من با برنامه نویسی کامپیوتر نون شبم رو به دست میارم.
|
|
اصطلاح bring home the bacon
کسی که بیکن رو به خونه میاره، فردی از خانواده است که برای کسب درآمد کار میکنه.
پدرم برای در آوردن خرج خونه سخت مشغول کاره.
|
|
اصطلاح bun in the oven
این ضرب المثل طنز، نانی که در تنور پخته میشود را با بچهای که در شکم مادرش است مقایسه میکند.
من در حال حاضر دو بچه و یک توراهی دارم.
|
|
اصطلاح butter him / her up
یعنی کاری انجام بدیم تا کسی رو متقاعد کنیم که چیزی که میخوایم رو به ما بده.
شوهرم نمیخواد به تعطیلات بره، اما شاید اگه چاپلوسی کنم، نظرش تغییر کنه.
|
|
اصطلاح buy / bought a lemon
از این اصطلاح وقتی استفاده میشه که چیزی خریدیم که به درستی کار نمیکنه یا هنگام استفاده خراب میشه و پر از عیبه.
ماشینی که خریدم خیلی داغونه.
من یک ماشین لباسشویی نو خریدم ولی فکر کنم جنسش داغونه چون فقط یکبار ازش استفاده کردم و بلافاصله خراب شد.
|
|
اصطلاح cook the books
یک عبارت حسابداریه برای توصیف زمانی که شخصی به طور غیرقانونی حسابهای مالی رو برای سرقت پول تغییر میده.
مقدار زیادی از پولهامون گم شدن. انگار یکی حسابمون رو هک کرده.
|
|
اصطلاح cool as a cucumber
به کسی میگیم که میتونه تحت فشار و استرس زیاد، خوب فکر و عمل کنه.
اون آتشنشانها وقتی آتیش رو خاموش کردن خیلی خونسرد به نظر میرسیدن.
|
|
اصطلاح couch potato
کسی که تمام وقت خودش را با تماشای تلویزیون یا بازی روی مبل میگذرونه و کار دیگری انجام نمیده. اغلب برای توصیف افراد تنبل استفاده میشه.
جان خیلی تنبله، جای تعجب نداره که هیچ جا کار نمیکنه.
|
|
اصطلاح cream of the crop
به بهترین یک گروه اشاره داره.
لوک بهترین بازیکن فوتبال ماست، اون با اختلاف زیادی درخشانترین ستارهی مجلسه!
|
|
اصطلاح chulk and cheese
برای مقایسه دو چیز و توصیف تفاوت آن دو استفاده میشود.
لیندا و خواهرش مثل شب و روز کاملاً متضاد هستند.
|
|
اصطلاح don’t cry over spilled milk
به این معناست که نمیتونیم به گذشته برگردیم و جلوی وقوع چیزی رو بگیریم. تمیز کردن شیر ریخته سریع و آسونه، پس چرا برای یک چیز کوچک غصه بخوریم؟
مشکلی نیست؛ ما فنجانهای زیادی مثل اونی که شکستی داریم، غصهی گذشته رو نخور.
|
|
اصطلاح Take care, don’t put all your eggs in one basket!
این عبارت یکی از رایجترین عبارات شناخته شده و مورد استفاده در لیست ماست. این به عدم اتکا به تنها یک چیز برای حل یک مشکل اشاره داره. چرا؟ چون، اگه شکست بخوره، ما همه چیز را از دست میدیم و چیزی نخواهیم داشت، درست مانند افتادن و شکستن تمام تخم مرغهای سبد.
جان وقتی روی بردن اون اسب در مسابقه شرط بست، از تمام داراییش مایه گذاشت.
|
|
اصطلاح drink like a fish
ماهی ها آب رو تنفس میکنن مثل ما که هوا رو تنفس میکنیم. با این حال، این عبارت برای توصیف فردی که جوری الکل مینوشه انگار آبه، استفاده میشه.
دیدی جان دیشب توی بار چقدر نوشید؟ مثل ماهی همهاش رو سر کشید!
|
|
اصطلاح easy as pie
وقتی انجام دادن کاری ساده و آسونه، از این عبارت استفاده میکنیم.
من میتونم ماشینت رو درست کنم، مثل آب خوردنه!
|
|
اصطلاح eat humble pie
اگه کسی بگه که میتونم کاری رو بهتر از دیگری انجام بدم، به این میگن فخر فروشی. اما اگه اون شخص نتونه اون رو ثابت کنه، باید اعتراف کنه که اشتباه کرده. ما از این عبارت برای توصیف اتفاقاتی که برای اون شخص افتاده، استفاده میکنیم.
لنی هی لاف میزد که میتونه بالاتر از گلن بپره، اما وقتی شکست خورد و باید از گلن عذرخواهی میکرد، به غلط کردن افتاد.
|
|
اصطلاح Eat you / us out of house and home
وقتی کسی زیاد غذا میخوره، ممکنه پول زیادی خرج کنه. این عبارت به شوخی به این معنیه که افرادی که توی خونه زندگی میکنن ممکنه خونهی خودشون رو برای پرداخت هزینه غذا از دست بدن.
پسرمون انقدر میخوره که قراره خونهمون رو بفروشیم تا پول شکم این رو بدیم!
|
|
اصطلاح egg on his / her face
وقتی که شخص به خاطر اتفاقی که براش افتاده شرمنده میشه از این اصطلاح استفاده میکنیم.
نیل بعد از اینکه فراموش کرد قرارداد را به جلسه بیاره خیلی شرمنده شد.
|
|
اصطلاح egg them on / egged on
وقتی کسی فرد دیگهای رو به انجام کاری که احتمالاً نمیخواسته تحریک کنه، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
دانشآموزهای مدرسه من رو تحریک کردن که روی صندلی معلم آب بریزم.
|
|
اصطلاح full of beans
به فردی که انرژی زیادی داره میگن.
کتی امروز کیفش کوکه.
|
|
اصطلاح go bananas
دیوانهوار عمل کردن یا دیوانه شدن.
تری عقلش رو از دست داده، اون مثل دیوانهها داره بالا و پایین میپره و میدوه!
|
|
اصطلاح
دیوانه شدن از نظر ذهنی.
استرس باعث شد پاتریشیا دیوانه بشه. اون الان توی بیمارستان رو به بهبوده.
|
|
اصطلاح have your cake and eat it too
وقتی دو چیز رو میخواید اما فقط یکی رو میتونید داشته باشید. این عبارت از یک کیک واقعی به عنوان مثال استفاده میکنه، زیبا به نظر میرسه و شما دوست دارید همیشه اون رو داشته باشید، اما وقتی کیک رو بخورید، از بین میره!
نمیشه هم خدا رو بخوای و هم خرما رو.
|
|
اصطلاح He/she has butterfingers
وقتی کسی خیلی دست و پا چلفتیه و همیشه وسایل رو میندازه، از این عبارت برای توصیفش استفاده میکنیم.
اوون همیشه وسایل رو میندازه، خیلی دست و پا چلفتیه.
|
|
اصطلاح his goose is cooked
گرفتار شدن در مشکلات زیادی و متحمل شدن عواقب اعمال خودمون. این یک عبارت بسیار قدیمیه که اکثر انگلیسی زبانان بومی حتی نمیدونن منشا اون چیه.
باورم نمیشه که اطلاعات محرمانه رو با دشمن به اشتراک گذاشتی. بدبخت شدی رفت!
|
|
اصطلاح hot potato
اگه چیزی مهم، خطرناک و وابسته به زمان باشه، بهش «سیبزمینی داغ» میگن. ما نمیتونیم یک سیب زمینی داغ رو بدون سوختن دستهامون نگه داریم. این اصطلاح در مورد چیزهایی که میتونن به شما آسیب برسونن، هم به معنای واقعی کلمه و هم به صورت مجازی صدق میکنه.
اون قرارداد یک سیب زمینی داغه، اگه اون را امضا نکنیم، با مدیریت به مشکل بزرگی میخوریم.
سرباز بمب رو مثل یک سیب زمینی داغ کنترل کرد.
|
|
اصطلاح icing on the cake
برای توصیف آخرین چیزی که در یک لحظه خاص از زمان مورد نیازه استفاده میشه. هم کاربرد مثبت و هم منفی داره.
درست قبل از اتمام کارم، جعبهی دیگهای از فایلها رو بهم دادن تا جاسازیش کنم، این آخرین چیزی بود که میخواستم، برای همین رفتم. (استفاده منفی.)
در پایان شام کاریمون، اونها پاکتهای شامل چکهای پاداش رو بهمون دادن، این آخرین چیزی بود که برای کامل شدن شب عالیمون نیاز داشتیم. (استفاده مثبت.)
|
|
اصطلاح in a pickle
به دردسر افتادن.
گرِگ وقتی ماشینش رو یدک کشیدن، توی دردسر بزرگی افتاد.
|
|
اصطلاح keen as mustard
وقتی کسی خیلی مایل به انجام کاری است از این اصطلاح استفاده میکنیم.
وندی به شدت مشتاق شروع کار جدیدش بود.
|
|
اصطلاح knuckle sandwich
برای توصیف عمل مشت زدن به صورت کسی استفاده میشه.
اگه پولم رو ندی، صورتت رو کتلت میکنم!
|
|
اصطلاح like butter in my hands
عبارتی که کسی یا چیزی رو توصیف میکنه که به راحتی توسط شخص دیگهای کنترل یا مدیریت میشه.
نگران نباش رگ خواب تیفانی دست منه. اون هر کاری که ازش بخوام رو انجام میده.
|
|
اصطلاح like fish out of water
این عبارت اقدامات ناموفق ما رو با اینکه یک ماهی برای زنده ماندن در بیرون از آب چطور عمل میکنه مقایسه میکنه.
مثل یک ماهی بیرون افتاده از آب اون کار رو انجام دادم! ( به سختی اون کار رو انجام دادم. )
|
|
اصطلاح nutty as a fruitcake
کیکهای میوهای آجیلهای زیادی دارن و فردی که به اندازه کیک میوهای آجیل داره، خیلی دیوونهست.
مغز رز کاملاً پوکه، اون سعی کرد ظرفهاش رو با خشک کن لباس خشک کنه!
|
|
اصطلاح pay peanuts
پرداخت مبلغ بسیار کم یا بسیار ناچیزی برای چیزی که تقریباً مجانیه.
حولهها با تخفیف و خیلی ارزون بودن. شندرقاز براشون پول دادم!
|
|
اصطلاح piece of cake
کاری که انجام دادنش خیلی آسونه.
من میتونم خشکشویی شما رو مثل آب خوردن بلند کنم!
|
|
اصطلاح proof is in the pudding
عبارتی برای گفتن اینکه باید چیزی رو امتحان کنیم قبل از اینکه بتونیم خوب یا بد بودنش رو تشخیص بدیم.
بیایید قبل از خریدن امتحانش کنیم، باید اول امتحانش رو پس بده.
|
|
اصطلاح Revenge is a dish best served cold
این یک عبارت بسیار قدیمیه که بیشتر توی فیلمها شنیده میشه تا در گفتگوهای روزمره. به انتقام گرفتن از کسی به روشی سرد، بیعاطفه و بی احساس اشاره داره. عبارتیه که به تنهایی استفاده میشه.
انتقام غذاییه که باید سرد سِرو بشه!
|
|
اصطلاح say cheese!
در زبان انگلیسی، کسی که از دیگران عکس میگیره، به اونها میگه که این رو هنگام عکسبرداری بگن. چرا؟ وقتی به انگلیسی میگیم پنیر، چهرهی ما به طور خودکار برای گفتن این کلمه لبخند میزنه. در نتیجه همهی افراد در تصویر لبخند میزنن.
همه با شمارهی سه بگید “سیب”.
|
|
اصطلاح something fishy is going on
کلمه ماهی در این عبارت به بوی ماهی اشاره داره. غیر قابل انکاره و باعث میشه که دنبال منبع بو بگردیم. در کل به این معنیه که چیزی مشکوک به نظر میرسه.
فکر کنم توی محل کارم کاسهای زیر نیم کاسهست، چون مدام پلیس رو در حال عبور میبینم.
|
|
اصطلاح Variety is the spice of life
ادویهها غذا رو خوش طعم و لذت بخش میکنن. ما میتونیم ادویهها را با کارهای مختلفی که میتونیم در زندگی انجام بدیم، مقایسه کنیم. این عبارت هم به تنهایی استفاده میشه.
|
|
اصطلاح take it with a grain of salt
فقط بخشی از چیزی رو باور کردن، به خصوص اگه اغراق آمیز باشه.
هوارد میگه که میتونه سریعتر از هرکس دیگهای بدوه، اما من به طور کامل حرفش رو باور نمیکنم، اون سریعه، اما سریعترین در جهان نیست.
|
|
اصطلاح That’s the way the cookie crumbles
وقتی که اتفاق بدی رخ میده و سریع از کنترل خارج میشه، از این عبارت استفاده میکنیم تا بگیم که چارهای جز اینکه این اتفاق رو بپذیریم، نداریم.
ما در صف بعدی بودیم که بهمون گفتن بلیتهای کنسرت فروخته شدن. متأسفانه، زندگی همینه دیگه.
|
|
اصطلاح spill the beans
این عبارت زمانی رو توصیف میکنه که یک راز به طور تصادفی یا به دلیل عدم دقت کسی به اطلاع عموم میرسه.
لوگان وقتی که به اشتباه نقشه رو توی کافه جا گذاشت، جدیدترین محصول شرکتمون رو لو داد.
|
|
اصطلاح two peas in a pod
اگه دو چیز خیلی شبیه هم باشن از این اصطلاح استفاده میکنیم.
جک و جیل مثل دو روح در یک بدن با هم کنار میان.
|
|
اصطلاح walking on eggshells
پوستههای تخممرغ خیلی شکننده هستن و به راحتی میشکنن، این عبارت هشدار میده که باید خیلی مراقب باشید تا کار اشتباهی انجام ندید.
وقتی در همون دفتری کار میکنم که رئیسم هم هست، احساس میکنم که روی لبهی پرتگاه دارم راه میرم.
|
|
اصطلاح you are what you eat
این عبارت به این معناست که فردی که غذای سالم میخوره سالم میمونه، در حالی که فردی که غذای ناسالم میخوره به احتمال زیاد مریض میشه. این یک عبارت مستقله که اغلب توسط افرادی استفاده میشه که از فعالیتهای تناسب اندام و تغذیه سالم لذت میبرن.
|
|