پنجاه اصطلاح بسیار پرکاربرد زبان انگلیسی با خوراک ها

پنجاه اصطلاح پرکاربرد زبان انگلیسی با خوراک ها

در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، پنجاه اصطلاح پرکاربرد زبان انگلیسی با خوراک ها را برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر این اصطلاحات، آنها را به همراه مثال ها و ترجمه آن مثال ها تنظیم کرده ایم. ضمناً فایل های صوتی متناظر را هم برای شما قرار داده ایم که بتوانید از آنها برای بهبود تلفظ خود استفاده کنید. به منظور مشاهده لیست کامل مطالب این آموزش نیز می توانید از مطلب بانک اصطلاحات (Idiom) زبان انگلیسی دیدن کنید.

پنجاه اصطلاح پرکاربرد زبان انگلیسی با خوراک ها

English idioms with foods

اصطلاح a bad egg
برای توصیف کسی استفاده میشه که در خانواده یا جامعه عمومی کارهای بد انجام میده.
وقتی نزدیک مارک میری مراقب خودت باش. اون آدم شارلاتانیه.

A bad egg
Used to describe a person who does bad things in a family or general society.
Be careful around Mark; he is a bad egg.

اصطلاح A watched pot never boils
این عبارت مقایسه‌ای منحصر به فرد، احساس شخصی رو توصیف می‌کنه که بی‌صبرانه منتظر چیزیه و این صبر انگار هزار سال طول می‌کشه.
مثل وقتی که منتظریم آب توی قابلمه بجوشه، اما انگار هرگز به جوش نمیاد.
تمام روز کنار پنجره منتظر موندی، قابلمه‌ای که منتظرش بمونی، هیچوقت نمی‌جوشه. بابا که هروقت که بخواد میاد.

A watched pot never boils
This unique comparative expression describes the feeling of a person who is impatiently waiting for something that seems to be taking forever.
It is comparing that feeling to how it feels when we are waiting for water to boil in a pot, it seems like it will never come to a boil.
You have been waiting by the window all day, you know a watched pot never boils, our father will come when he comes.

اصطلاحAn apple a day keeps the doctor away
یک پیشنهاد پزشکی خیلی قدیمی که از اون زمان به یک عبارت رایج انگلیسی تبدیل شده و هنگام صحبت کردن درباره‌ی سیب استفاده میشه. والدین اغلب این رو به کودکان خردسال میگن تا اون‌ها را به خوردن سیب تشویق کنن.

An apple a day keeps the doctor away. (Stand aloneexpression.)
A very old medical suggestion that has since turned into a common English expression used when speaking about Apples in general. Parents will often say this to young children to encourage them to eat apples.

اصطلاح apple of my eye
معمولاً وقتی استفاده میشه که درباره‌ی شخصی صحبت می‌کنیم که فرد مورد علاقه‌ی ماست یا برای ما اهمیت زیادی داره.
همسرم، کیت، نور چشم منه.

Apple of my eye
Typically used when speaking about another person who is our favorite person or who means a lot to us.
My wife, Cate, is the apple of my eye.

اصطلاح bigger fish to fry
این عبارت برای تاکید بر اینکه چیزی بسیار مهم‌تر از دیگری وجود دارد استفاده می‌شود.
من به کار خونگی کوچکم اهمیتی نمی‌دم، پروژه‌ی ساختمون بلندم اهمیت بیشتری داره.

Bigger fish to fry
This expression is used to stress that there is another thing far more important than the other.
I don’t care about the small house job, I’ve got bigger fish to fry with the High-rise Building project.

اصطلاح bread and butter
در بسیاری از نقاط جهان، نون و کره جزء مواد غذایی روزانه هستن. به همین دلیل در بسیاری از کشورهای غربی به عنوان یک کالای اساسی شناخته می‌شود. جای تعجبی نداره که به کارهای روزمره‌ای که یک فرد برای کسب درآمد انجام میده، اشاره داره.
نون شبت رو چطور به دست میاری؟ من یک قصاب هستم.
من با برنامه نویسی کامپیوتر نون شبم رو به دست میارم.

Bread and butter
In many parts of the world, bread and butter are daily food items; it is, for this reason, called a staple in many western countries. It is no surprise that it refers to the day-to-day work a person does to earn money.
How do you make your bread and butter? …I am a Butcher.
I earn my bread and butter as a Computer programmer.

اصطلاح bring home the bacon
کسی که بیکن رو به خونه میاره، فردی از خانواده‌ است که برای کسب درآمد کار می‌کنه.
پدرم برای در آوردن خرج خونه سخت مشغول کاره.

Bring home the bacon
Whoever brings home the bacon is the person in a family who works to make money.
My father is very busy working to bring home the bacon.

اصطلاح bun in the oven
این ضرب المثل طنز، نانی که در تنور پخته می‌شود را با بچه‌ای که در شکم مادرش است مقایسه می‌کند.
من در حال حاضر دو بچه و یک توراهی دارم.

Bun in the oven
One of my favorite expressions, this humorous saying compares baking bread in an oven to a woman who is pregnant with a child.
I presently have two kids and another bun in the oven.

اصطلاح butter him / her up
یعنی کاری انجام بدیم تا کسی رو متقاعد کنیم که چیزی که می‌خوایم رو به ما بده.
شوهرم نمی‌خواد به تعطیلات بره، اما شاید اگه چاپلوسی کنم، نظرش تغییر کنه.

Butter him / her up
To butter someone up, means to do things to them or for them to convince them to give you what you want.
My husband doesn’t want to go on vacations, but maybe if I butter him up, he will change his mind.

اصطلاح buy / bought a lemon
از این اصطلاح وقتی استفاده میشه که چیزی خریدیم که به درستی کار نمیکنه یا هنگام استفاده خراب میشه و پر از عیبه.
ماشینی که خریدم خیلی داغونه.
من یک ماشین لباسشویی نو خریدم ولی فکر کنم جنسش داغونه چون فقط یک‌بار ازش استفاده کردم و بلافاصله خراب شد.

Buy / bought a lemon
If you have purchased a lemon, you have bought something that does not work correctly or keeps breaking when used. It is full of faults.
The car I bought is such a lemon.
I bought a new washing machine, but I think it is a lemon because I only used it once before it broke down.

اصطلاح cook the books
یک عبارت حسابداریه برای توصیف زمانی که شخصی به طور غیرقانونی حساب‌های مالی رو برای سرقت پول تغییر میده.
مقدار زیادی از پول‌هامون گم شدن. انگار یکی حسابمون رو هک کرده.

Cook the books
An accounting expression used to describe when someone illegally changes financial accounts to steal money.
We have a large amount of money missing; it looks like someone is cooking the books.

اصطلاح cool as a cucumber
به کسی میگیم که می‌تونه تحت فشار و استرس زیاد، خوب فکر و عمل کنه.
اون آتش‌نشان‌ها وقتی آتیش رو خاموش کردن خیلی خونسرد به نظر می‌رسیدن.

Cool as a cucumber
Someone who can think and act very well under a lot of stress and pressure.
Those firemen were as cool as cucumbers when they put out that fire.

اصطلاح couch potato
کسی که تمام وقت خودش را با تماشای تلویزیون یا بازی روی مبل می‌گذرونه و کار دیگری انجام نمی‌ده. اغلب برای توصیف افراد تنبل استفاده میشه.
جان خیلی تنبله، جای تعجب نداره که هیچ جا کار نمی‌کنه.

Couch potato
Someone who spends all of their time seated watching television or playing games on their couch(Sofa) and doing little else. Often used to describe lazy people.
John is such a couch potato, no wonder he is unemployed.

اصطلاح cream of the crop
به بهترین یک گروه اشاره داره.
لوک بهترین بازیکن فوتبال ماست، اون با اختلاف زیادی درخشان‌ترین ستاره‌ی مجلسه!

Cream of the crop
The cream of the crop refers to the best of a group of things or the best in the group.
Luke is our best football player; he is by far the cream of the crop!

اصطلاح chulk and cheese
برای مقایسه دو چیز و توصیف تفاوت آن دو استفاده می‌شود.
لیندا و خواهرش مثل شب و روز کاملاً متضاد هستند.

Chalk and cheese
Used as comparatives to describe the difference between two things.
Linda and her sister are complete opposites, like chalk and cheese.

اصطلاح don’t cry over spilled milk
به این معناست که نمی‌تونیم به گذشته برگردیم و جلوی وقوع چیزی رو بگیریم. تمیز کردن شیر ریخته سریع و آسونه، پس چرا برای یک چیز کوچک غصه بخوریم؟
مشکلی نیست؛ ما فنجان‌های زیادی مثل اونی که شکستی داریم، غصه‌ی گذشته رو نخور.

Don’t cry over spilled milk
If we spill milk, we cannot go back in time and stop it from happening; it is also quick and easy to clean up, so why make a big deal over a small thing, or, as the expression says why cry over it?
It’s ok; we have many other cups like the one you broke, don’t cry over spilled milk.

اصطلاح Take care, don’t put all your eggs in one basket!
این عبارت یکی از رایج‌ترین عبارات شناخته شده و مورد استفاده در لیست ماست. این به عدم اتکا به تنها یک چیز برای حل یک مشکل اشاره داره. چرا؟ چون، اگه شکست بخوره، ما همه چیز را از دست میدیم و چیزی نخواهیم داشت، درست مانند افتادن و شکستن تمام تخم مرغ‌های سبد.
جان وقتی روی بردن اون اسب در مسابقه شرط بست، از تمام داراییش مایه گذاشت.

Take care, don’t put all your eggs in one basket!
This expression is one of the most commonly known and used phrases in our list. It refers to not relying on just one thing for a solution to a problem. Why? Because, if it fails we will lose everything and have nothing, just like all of the eggs in the basket falling and breaking.
John put all his eggs in one basket when he gambled on that horse winning the race.

اصطلاح drink like a fish
ماهی ها آب رو تنفس می‌کنن مثل ما که هوا رو تنفس می‌کنیم. با این حال، این عبارت برای توصیف فردی که جوری الکل می‌نوشه انگار آبه، استفاده میشه.
دیدی جان دیشب توی بار چقدر نوشید؟ مثل ماهی همه‌اش رو سر کشید!

Drink like a fish
Fish breathe water like we breathe air. However, this expression compares a person who can drink large amounts of alcohol to a fish drinking water.
Did you see how much John drank at the pub last night? He drinks like a fish!

اصطلاح easy as pie
وقتی انجام دادن کاری ساده و آسونه، از این عبارت استفاده می‌کنیم.
من می‌تونم ماشینت رو درست کنم، مثل آب خوردنه!

Easy as pie
When something is straightforward, easy to do, we use this expression.
I can fix your car, easy as pie.

اصطلاح eat humble pie
اگه کسی بگه که می‌تونم کاری رو بهتر از دیگری انجام بدم، به این میگن فخر فروشی. اما اگه اون شخص نتونه اون رو ثابت کنه، باید اعتراف کنه که اشتباه کرده. ما از این عبارت برای توصیف اتفاقاتی که برای اون شخص افتاده، استفاده می‌کنیم.
لنی هی لاف می‌زد که می‌تونه بالاتر از گلن بپره، اما وقتی شکست خورد و باید از گلن عذرخواهی می‌کرد، به غلط کردن افتاد.

Eat humble pie
If someone says that they can do something better than another person, this is called boasting. But if that person cannot prove it, they will have to admit they were wrong. We use this expression to describe what has happened to that person.
Lenny boasted he could jump higher than Glen, but he had to eat humble pie when he couldn’t and had to apologize to Glen.

اصطلاح Eat you / us out of house and home
وقتی کسی زیاد غذا می‌خوره، ممکنه پول زیادی خرج کنه. این عبارت به شوخی به این معنیه که افرادی که توی خونه زندگی می‌کنن ممکنه خونه‌ی خودشون رو برای پرداخت هزینه غذا از دست بدن.
پسرمون انقدر می‌خوره که قراره خونه‌مون رو بفروشیم تا پول شکم این رو بدیم!

Eat you / us out of house and home
When someone or something eats a large amount of food, it can become costly. This expression stresses how expensive it is and jokingly means that the people who are living in the house may lose their home to pay for all the food.
Our son eats so much he is going to eat us out of house and home!

اصطلاح egg on his / her face
وقتی که شخص به خاطر اتفاقی که براش افتاده شرمنده میشه از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.
نیل بعد از اینکه فراموش کرد قرارداد را به جلسه بیاره خیلی شرمنده شد.

Egg on his / her face
A person who has been embarrassed by something that has happened to them.
Neil was left with egg on his face after he forgot to bring the contract to the meeting.

اصطلاح egg them on / egged on
وقتی کسی فرد دیگه‌ای رو به انجام کاری که احتمالاً نمی‌خواسته تحریک کنه، از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.
دانش‌آموز‌های مدرسه من رو تحریک کردن که روی صندلی معلم آب بریزم.

Egg them on / egged on
If someone teases another person into doing something they perhaps didn’t want to do, it is called egging them on.
The other students at school egged me on to put water on the teacher’s chair.

اصطلاح full of beans
به فردی که انرژی زیادی داره میگن.
کتی امروز کیفش کوکه.

Full of beans
A person who has lots of energy is said to be full of beans.
Katie is full of beans today.

اصطلاح go bananas
دیوانه‌وار عمل کردن یا دیوانه شدن.
تری عقلش رو از دست داده، اون مثل دیوانه‌ها داره بالا و پایین می‌پره و می‌دوه!

Go bananas
To act crazily and/or become insane.
Terry has gone bananas; he is jumping and running around like crazy!

اصطلاح
دیوانه شدن از نظر ذهنی.
استرس باعث شد پاتریشیا دیوانه بشه. اون الان توی بیمارستان رو به بهبوده.

Gone nuts
To mentally go crazy.
The stress caused Patricia to go nuts; she is in the hospital now recovering.

اصطلاح have your cake and eat it too
وقتی دو چیز رو می‌خواید اما فقط یکی رو می‌تونید داشته باشید. این عبارت از یک کیک واقعی به عنوان مثال استفاده می‌کنه، زیبا به نظر می‌رسه و شما دوست دارید همیشه اون رو داشته باشید، اما وقتی کیک رو بخورید، از بین می‌ره!
نمیشه هم خدا رو بخوای و هم خرما رو.

Have your cake and eat it too
When you want two things but only one is possible. The expression uses an actual cake as an example, it looks beautiful, and you would like to have it always, but once you have eaten the cake, it is gone!
You cannot have your cake and eat it too.

اصطلاح He/she has butterfingers
وقتی کسی خیلی دست و پا چلفتیه و همیشه وسایل رو میندازه، از این عبارت برای توصیفش استفاده می‌کنیم.
اوون همیشه وسایل رو میندازه، خیلی دست و پا چلفتیه.

He/she has butterfingers
When someone is very clumsy and always drops things we apply this expression to them.
Owen is always dropping things; he has butterfingers.

اصطلاح his goose is cooked
گرفتار شدن در مشکلات زیادی و متحمل شدن عواقب اعمال خودمون. این یک عبارت بسیار قدیمیه که اکثر انگلیسی زبانان بومی حتی نمی‌دونن منشا اون چیه.
باورم نمیشه که اطلاعات محرمانه رو با دشمن به اشتراک گذاشتی. بدبخت شدی رفت!

His goose is cooked
To be in a lot of trouble and suffer the consequences of one’s actions. It is a very old expression which most native English speakers would not even be able to say what it’s origin is.
I can’t believe you shared confidential information with the enemy; your goose is cooked!

اصطلاح hot potato
اگه چیزی مهم، خطرناک و وابسته به زمان باشه، بهش «سیب‌زمینی داغ» میگن. ما نمی‌تونیم یک سیب زمینی داغ رو بدون سوختن دست‌هامون نگه داریم. این اصطلاح در مورد چیزهایی که می‌تونن به شما آسیب برسونن، هم به معنای واقعی کلمه و هم به صورت مجازی صدق می‌کنه.
اون قرارداد یک سیب زمینی داغه، اگه اون را امضا نکنیم، با مدیریت به مشکل بزرگی می‌خوریم.
سرباز بمب رو مثل یک سیب زمینی داغ کنترل کرد.

Hot potato
If something is important, even dangerous and time sensitive, it is called a ‘hot potato.’ You cannot hold a hot potato in your hands without burning your hands. The same idea applies to things that could cause you harm, both literally and figuratively.
That contract is a hot potato if we don’t get it signed we will be in big trouble with management.
The soldier handled the bomb like a hot potato.

اصطلاح icing on the cake
برای توصیف آخرین چیزی که در یک لحظه خاص از زمان مورد نیازه استفاده میشه. هم کاربرد مثبت و هم منفی داره.
درست قبل از اتمام کارم، جعبه‌ی دیگه‌ای از فایل‌ها رو بهم دادن تا جاسازیش کنم، این آخرین چیزی بود که می‌خواستم، برای همین رفتم. (استفاده منفی.)
در پایان شام کاریمون، اون‌ها پاکت‌های شامل چک‌های پاداش رو بهمون دادن، این آخرین چیزی بود که برای کامل شدن شب عالیمون نیاز داشتیم. (استفاده مثبت.)

Icing on the cake
Used to describe the last thing that required at a specific moment in time. It has both a positive and negative use.
When they gave me another box of files to store just before I was about to finish working, it was the icing on the cake, so I quit. (Negative use.)
At the end of our work dinner they handed out envelopes with our bonus cheques, it was the icing on the cake of a great night out. (Positive use.)

اصطلاح in a pickle
به دردسر افتادن.
گرِگ وقتی ماشینش رو یدک کشیدن، توی دردسر بزرگی افتاد.

In a pickle
To be in trouble.
Greg was in a pickle when they towed his car away.

اصطلاح keen as mustard
وقتی کسی خیلی مایل به انجام کاری است از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.
وندی به شدت مشتاق شروع کار جدیدش بود.

Keen as mustard
When someone is very willing to do something.
Wendy was as keen as mustard to start her new job.

اصطلاح knuckle sandwich
برای توصیف عمل مشت زدن به صورت کسی استفاده میشه.
اگه پولم رو ندی، صورتت رو کتلت می‌کنم!

Knuckle sandwich
A name used to describe the action of punching someone in the face.
If you don’t give me my money, I am going to give you a knuckle sandwich!

اصطلاح like butter in my hands
عبارتی که کسی یا چیزی رو توصیف می‌کنه که به راحتی توسط شخص دیگه‌ای کنترل یا مدیریت میشه.
نگران نباش رگ خواب تیفانی دست منه. اون هر کاری که ازش بخوام رو انجام میده.

Like butter in my hands
An expression describing someone or something that is easily manipulated or handled by another person.
Don’t worry Tiffany is like butter in my hands; she will do whatever I ask her to do.

اصطلاح like fish out of water
این عبارت اقدامات ناموفق ما رو با اینکه یک ماهی برای زنده ماندن در بیرون از آب چطور عمل می‌کنه مقایسه می‌کنه.
مثل یک ماهی بیرون افتاده از آب اون کار رو انجام دادم! ( به سختی اون کار رو انجام دادم. )

Like fish out of water
This expression compares our failed actions to how well a fish would do to survive out of the water.
I did as well at that job as a fish out of the water!

اصطلاح nutty as a fruitcake
کیک‌های میوه‌ای آجیل‌های زیادی دارن و فردی که به اندازه کیک میوه‌ای آجیل داره، خیلی دیوونه‌ست.
مغز رز کاملاً پوکه، اون سعی کرد ظرف‌هاش رو با خشک کن لباس خشک کنه!

Nutty as a fruitcake
Fruitcakes have many nuts in them, a person who is as nutty as a fruitcake is very crazy.
Rose is as nutty as a fruitcake; she tried to dry her dishes in the clothes dryer!

اصطلاح pay peanuts
پرداخت مبلغ بسیار کم یا بسیار ناچیزی برای چیزی که تقریباً مجانیه.
حوله‌ها با تخفیف و خیلی ارزون بودن. شندرقاز براشون پول دادم!

Pay peanuts
To pay very little or a such a small amount for something it was close to being nothing.
The towels were discounted and so cheap; I paid peanuts for them!

اصطلاح piece of cake
کاری که انجام دادنش خیلی آسونه.
من می‌تونم خشکشویی شما رو مثل آب خوردن بلند کنم!

Piece of cake
Something that is very easy to do, similar to easy as pie.
I can pickup your dry cleaning, piece of cake!

اصطلاح proof is in the pudding
عبارتی برای گفتن اینکه باید چیزی رو امتحان کنیم قبل از اینکه بتونیم خوب یا بد بودنش رو تشخیص بدیم.
بیایید قبل از خریدن امتحانش کنیم، باید اول امتحانش رو پس بده.

Proof is in the pudding
An expression we use to say we need to try something before we can decide whether it is good or bad.
The proof is in the pudding, let’s try it before we buy it.

اصطلاح Revenge is a dish best served cold
این یک عبارت بسیار قدیمیه که بیشتر توی فیلم‌ها شنیده میشه تا در گفتگوهای روزمره. به انتقام گرفتن از کسی به روشی سرد، بی‌عاطفه و بی احساس اشاره داره. عبارتیه که به تنهایی استفاده میشه.
انتقام غذاییه که باید سرد سِرو بشه!

Revenge is a dish best served cold
This is a very old expression, more commonly heard in the movies than in day to day conversation. It refers to taking out revenge on someone in an icy, heartless, unfeeling way. It is an expression used on its own.
Revenge is a dish best served cold!

اصطلاح say cheese!
در زبان انگلیسی، کسی که از دیگران عکس می‌گیره، به اون‌ها میگه که این رو هنگام عکس‌برداری بگن. چرا؟ وقتی به انگلیسی میگیم پنیر، چهره‌ی ما به طور خودکار برای گفتن این کلمه لبخند می‌زنه. در نتیجه همه‌ی افراد در تصویر لبخند می‌زنن.
همه با شماره‌ی سه بگید “سیب”.

Say cheese!
In English, a person taking a picture of others will tell them to say this when taking the picture. Why? When we say cheese in English, our faces automatically make a smile to say this word. Therefore everyone in the picture comes out smiling.
Everyone say ‘cheese’ on the count of three.

اصطلاح something fishy is going on
کلمه ماهی در این عبارت به بوی ماهی اشاره داره. غیر قابل انکاره و باعث میشه که دنبال منبع بو بگردیم. در کل به این معنیه که چیزی مشکوک به نظر می‌رسه.
فکر کنم توی محل کارم کاسه‌ای زیر نیم کاسه‌ست، چون مدام پلیس رو در حال عبور می‌بینم.

Something fishy is going on
The word fishy in this expression refers to the smell of fish. It is unmistakable and makes us look for the source of the smell. To say something fishy is going on means you have become suspicious about something.
I think something fishy is going on at my work because I keep seeing the police coming past.

اصطلاح Variety is the spice of life
ادویه‌ها غذا رو خوش طعم و لذت بخش می‌کنن. ما می‌تونیم ادویه‌ها را با کارهای مختلفی که می‌تونیم در زندگی انجام بدیم، مقایسه کنیم. این عبارت هم به تنهایی استفاده میشه.

Variety is the spice of life
Spices make food tasty and enjoyable. Therefore, we can compare the many different types of spices to the many different things that you can do in life.  Again this expression is used on its own.

اصطلاح take it with a grain of salt
فقط بخشی از چیزی رو باور کردن، به خصوص اگه اغراق آمیز باشه.
هوارد میگه که می‌تونه سریع‌تر از هرکس دیگه‌ای بدوه، اما من به طور کامل حرفش رو باور نمی‌کنم، اون سریعه، اما سریع‌ترین در جهان نیست.

Take it with a grain of salt
To only believe part of something, especially if it is an exaggeration.
Howard says he can run faster than anyone else, but I took it with a grain of salt, he is quick, but not the fastest in the world.

اصطلاح That’s the way the cookie crumbles
وقتی که اتفاق بدی رخ میده و سریع از کنترل خارج میشه، از این عبارت استفاده می‌کنیم تا بگیم که چاره‌ای جز اینکه این اتفاق رو بپذیریم، نداریم.
ما در صف بعدی بودیم که بهمون گفتن بلیت‌های کنسرت فروخته شدن. متأسفانه، زندگی همینه دیگه.

That’s the way the cookie crumbles
If you have ever had something unlucky happen unexpectedly outside of your control, we use this expression to describe that we have no choice but to accept that it has happened.
We were next in line when they told us the tickets for the concert were sold out. Unfortunately, that’s the way the cookie crumbles.

اصطلاح spill the beans
این عبارت زمانی رو توصیف می‌کنه که یک راز به طور تصادفی یا به دلیل عدم دقت کسی به اطلاع عموم می‌رسه.
لوگان وقتی که به اشتباه نقشه رو توی کافه جا گذاشت، جدیدترین محصول شرکتمون رو لو داد.

Spill the beans
To spill the beans describes when a secret has become public knowledge by accident or because someone was not careful.
Logan spilled the beans about our company’s newest product when he left the plans at the café by mistake.

اصطلاح two peas in a pod
اگه دو چیز خیلی شبیه هم باشن از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.
جک و جیل مثل دو روح در یک بدن با هم کنار میان.

Two peas in a pod
If two things are very similar, we use this expression.
Jack and Jill get along like two peas in a pod.

اصطلاح walking on eggshells
پوسته‌های تخم‌مرغ خیلی شکننده هستن و به راحتی می‌شکنن، این عبارت هشدار میده که باید خیلی مراقب باشید تا کار اشتباهی انجام ندید.
وقتی در همون دفتری کار می‌کنم که رئیسم هم هست، احساس می‌کنم که روی لبه‌ی پرتگاه دارم راه می‌رم.

Walking on eggshells
Eggshells are very fragile and break easily, so this expression is about being very careful not to do anything wrong.
When I work in the same office as my boss, it feels like I am walking on eggshells.

اصطلاح you are what you eat
این عبارت به این معناست که فردی که غذای سالم میخوره سالم میمونه، در حالی که فردی که غذای ناسالم میخوره به احتمال زیاد مریض میشه. این یک عبارت مستقله که اغلب توسط افرادی استفاده میشه که از فعالیت‌های تناسب اندام و تغذیه سالم لذت میبرن.

You are what you eat
This expression has come to mean that a person who eats healthy food will stay healthy, while an individual who eats unhealthy food will most likely become sick. It is a standalone expression often used by people who enjoy fitness activities and healthy eating.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *