جملات کاربردی زبان انگلیسی در مورد بیان اجبار ها
در این بخش از وبسایت کاردوآنلاین رایج ترین جملات زبان انگلیسی محاوره ای در مورد بیان اجبار ها را به شما زبان آموزان زبان انگلیسی تقدیم می کنیم. این جملات به همراه فایل صوتی و به صورت کاملاً رایگان در اختیار شما قرار می گیرند. این سری عبارات برای زبان آموزانی مناسب است قصد دارند در کوتاهترین زمان ممکن عبارات رایج روزمره را یاد بگیرند. شما با پر استفاده ترین عبارت های کاربردی برای استفاده کردن در مکالمات به زبان انگلیسی آشنا خواهید شد و به راحتی می توانید از آنها در اسپیکینگ انگلیسی خود استفاده کنید. این سری جملات پرکاربرد می تواند نقطه شروع بسیار مناسبی برای نوآموزان زبان انگلیسی باشد. به منظور مشاهده تمامی قسمت های این سری دروس به مطلب بانک جملات پرکاربرد زبان انگلیسی در پنجاه دسته بندی مراجعه کنید.
پرسیدن اینکه آیا شما یا دیگران موظف به انجام دادن کاری هستند یا خیر |
Asking whether you or others have an obligation to do or not |
الان باید انجامش بدم؟ |
Do I have to do it now? |
آیا لازم است برای او پیام بگذارم؟ |
Do I need to leave her a message? |
آیا باید درخواست را بپذیرم؟ |
Must I accept the request? |
من مجبور نیستم در جلسه شرکت کنم، نه؟ |
I don’t have to attend the meeting, do I? |
آیا باید اینقدر زود به دفتر بروید؟ |
Do you have to get to the office so early? |
آیا انتظار می رود تا فردا کار را تمام کنید؟ |
Are you expected to finish the job by tomorrow? |
باید اینقدر سخت کار کنی؟ |
Must you work so hard? |
آیا لازم است من با آنها بروم؟ |
Is it necessary for me to go with them? |
بیان کردن اجبار |
Expressing obligation |
من باید حقیقت را به آنها بگویم. |
I must tell them the true. |
من باید هر کاری از دستم بر بیاید برای کمک به شما انجام دهم. |
I must do everything I can to help you. |
امروز باید گزارش را ارسال کنم. |
I have to send the report today. |
تا فردا باید اونجا باشم. |
I have to be there by tomorrow. |
مجبورم که الان برم. |
I have to go now. |
من باید او را از فرودگاه ببرم. |
I’ll have to pick her up from the airport. |
لازم است این دستورالعمل را رعایت کنید. |
It is necessary that you follow this guideline. |
من نمی توانم از انجام آن امتناع کنم. |
I can’t refuse to do that. |
من نمی توانم از آن اجتناب کنم. |
I can’t avoid it. |
تمیز کردن میز وظیفه من است. |
It is my responsibility to clear the table. |
انجام آن وظیفه من است. |
It’s my duty to do it. |
من چاره دیگری ندارم. |
I have no other choice. |