اصطلاحات زبان انگلیسی در مورد دوستی

اصطلاحات زبان انگلیسی مربوط به دوستی

در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، معمول ترین و پرکاربردترین اصطلاحات زبان انگلیسی مربوط به دوستی را برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر این اصطلاحات، آنها را به همراه مثال ها و ترجمه آن مثال ها تنظیم کرده ایم. ضمناً فایل های صوتی متناظر را هم برای شما قرار داده ایم که بتوانید از آنها برای بهبود تلفظ خود استفاده کنید. به منظور مشاهده لیست کامل مطالب این آموزش نیز می توانید از مطلب بانک اصطلاحات (Idiom) زبان انگلیسی دیدن کنید.

پولت رو قرض بده . دوستت رو از دست بده. | نباید به دوست پول قرض داد این اصطلاح حالت یک توصیه دارد.

Lend your money. Lose your friend. | You shouldn’t lend your friend money because it may create issues. You’ll have to bother your friend to repay the loan, or your friend may never repay the loan. Both can make your friendship worse.

بر اساس این توصیه، نباید به دوستان پول قرض بدهیم چون در آینده مشکل‌آفرین خواهد شد، ممکن است که دوستتان را برای بازپرداخت تحت فشار قرار دهید و یا دوستتان حاضر به پرداخت پول نشود. در هر دو حالت، میانه‌ی شما بد خواهد شد.
نباید بهش پول قرض می‌دادی، به قول معروف “پولت رو قرض بده، دوستت رو از دست بده.”
‘اون داره با بدهی دست و پنجه نرم می‌کنه، شاید بهش یکم قرض بدم.” “پولت رو قرض بده، دوستت رو از دست بده.”

You shouldn’t have lent her money. Remember, “lend your money. Lose your friend.”

‘She’s dealing with some debts. I think I’ll lend her some money.’ ‘Lend your money. Lose your friend.’

Think carefully before you lend him money; “lend your money. Lose your friend.”

دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان‌حالی و درماندگی | این اصطلاح به ما می‌گوید که دوست واقعی کسی است که مشتاق کمک کردن به دوست گرفتارش باشد.

A friend in need is a friend indeed. | A true friend is always willing to help, especially during troubles or difficult situations.

اون وقتی که به خاطر طلاق پدر و مادرم افسرده شده بودم کنارم موند، باعث شد ایمان بیارم که “دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان‌حالی و درماندگی.”
اگر جک تو رو به عنوان بهترین دوستش می‌دید، وقتی که توی دردسر افتاده بودی، ترکت نمی‌کرد. فراموش نکن که “دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان‌حالی و درماندگی.”
من همیشه اگه بتونم کمک می‌کنم چون معتقدم که “دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان‌حالی و درماندگی.”

She stayed by me when I was depressed about my parents’ divorce, which made me believe that “a friend in need is a friend indeed.”

If Jack considered you to be his best friend, he wouldn’t have left you when you were in trouble. Remember, “a friend in need is a friend indeed.”

I always help if I can because I believe that “a friend in need is a friend indeed.”

با کسی تفاهم داشتن | وقتی که یک شخص با کس دیگری کاملاً در یک زمینه موافق باشد، این اصطلاح را به کار می‌بریم.

See eye to eye with someone | To have the same views about something, to completely agree with someone.

اون‌ها زوج بی‌نظیری هستن. در مورد اغلب مسائل با هم تفاهم دارن.
نمی‌تونم‌ هم‌تیمی بودن با اون رو تحمل کنم. من تا حالا هرگز باهاش تفاهم نداشتم.
اگه در بیشتر مسائل با هم تفاهم ندارید، همین الان از هم خداحافظی کنید چون دیر یا زود از هم جدا می‌شید.

I can’t bear being on the same team as him. I’ve never seen eye to eye with him.

If you don’t see eye to eye with her on most issues, just say goodbye because sooner or later you two will break up.

زود گرم گرفتن | این اصطلاح را زمانی به کار می‌بریم که دو نفر از همدیگر خوششان بیاید و خیلی زود با هم دوست شوند.

Get on like a house on fire | To like each other a lot and become friends very quickly.

اون اول خیلی سرد به نظر می‌رسید اما وقتی باهاش صحبت کردم، فهمیدم که خیلی مهربانه و بعد خیلی زود گرم گرفتیم.
من و آنی اولین باری که با هم صحبت کردیم، خیلی سریع گرم گرفتیم.
حتی تصورم نمی‌کردم که دوست دختر سابقم و دوست دختر فعلیم انقدر سریع با هم گرم بگیرن.

She looked very cold at first but when I talked to her, I realized she was very kind-hearted. After that, we got on like a house on fire.

I couldn’t imagine my ex-girlfriend and current girlfriend getting on like a house on fire.

مثل کف دست شناختن | این اصطلاح را می‌توانیم زمانی به کار ببریم که کسی شخص / چیز دیگری را خیلی خوب می‌شناسد.

Know someone inside out | To know someone or something very well.

من اون رو مثل کف دستم می‌شناسم. حتما یک دلیلی داشته که ترکت کرده.
مامان، حوصله‌ام سر رفته. چرا باید دوباره اون کتاب رو بخونم؟ مثل کف دستم بلدمش.
قبل از “بله” گفتن به خواستگارت مطمئن بشو که اون رو مثل کف دستت می‌شناسی.

‘Mom, I’m so bored. Why do I have to read that book again? I know it inside out.’

عقاید مشترک داشتن | وقتی یک فرد نظرات و دیدگاه‌های مشترکی با کسی دارد، برای بیان آن از این اصطلاح استفاده می‌کنیم.

Speak the same language | To share the same viewpoints and attitudes toward something.

ما تقریباً در تمام مسائل عقاید مشترکی داریم.
من باید با هم تیمی‌هام مشورت کنم تا مطمئن بشم که عقاید مشترکی داریم.
من و شریکم عقاید مشترکی داریم، برای همین راحت می‌تونیم بحث کنیم.

My partner and I speak the same language, so it’s quite easy for us to negotiate.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *