صد مکالمه زبان انگلیسی: درس 65 هدیه تولد
در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، درس دیگری را در رابطه با مکالمات و دیالوگ های روزمره زبان انگلیسی برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر مطالب این مکالمه، آن را به همراه فایل صوتی و ترجمه جملات تنظیم کرده ایم. ضمناً می توانید برای استفاده کردن از دیگر مکالمات مربوط به این آموزش از مطلب بانک صد مکالمه روزمره زبان انگلیسی دیدن کنید.
درس 65 هدیه تولد |
Lesson 65 Birthday present |
آنجلا، بیا داخل. |
Angela, come in. |
تولدت مبارک! |
Happy Birthday! |
ممنونم. باورم نمیشه که یادت بود. |
Thanks. I can’t believe you remembered that. |
خب، من یک تقویم توی کامپیوترم دارم. این بهم کمک میکنه همچین چیزهایی رو به خاطر بسپارم. داری چکار میکنی؟ |
Well, I have a calendar on my computer. It helps me remember things like that. What are you up to? |
دارم کتابی که پسرخالهام برای تولدم بهم هدیه داده رو میخونم. |
I’m reading a book my cousin gave me for my birthday. |
بذار ببینم. اوه، من این کتاب رو خونه دارم. منم میخوام بهت هدیه بدم. |
Let me see. Oh, I have this book at home. I want to give you a present too. |
وای! گیتاره. یکی دارم، اما این یکی رو بیشتر دوست دارم. ممنونم. |
Wow, it’s a guitar. I already have one, but I like this one better. Thank you. |
خواهش میکنم. بلدی گیتار بزنی؟ |
You’re welcome. Do you know how to play the guitar? |
آره، بلدم بزنم. پدرم وقتی جوون بودم بهم یاد داد. |
Yeah, I know how to play. My father taught me when I was young. |
میشه الان هم بزنی؟ میخوام یکم موسیقی گوش بدم. |
Will you play it now? I want to listen to some music. |
این یکی رو میشناسی؟ |
Do you know this one? |
آره، قبلاً شنیده بودمش. وقتی راهنمایی بودم میتونستم این آهنگ رو بخونم. |
Yeah, I’ve heard that one. I could sing that song when I was in middle school. |
قدیمیه. بهم احساس پیری میده. زمانی که به دانشگاه میرفتم، همیشه توی رادیو پخشش میکردن. |
It’s an old one. It makes me feel old. When I was in college they use to play it on the radio all the time. |
2 Comments