صد مکالمه زبان انگلیسی: درس 97 انگلیسی شما خیلی خوب است.
در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، درس دیگری را در رابطه با مکالمات و دیالوگ های روزمره زبان انگلیسی برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر مطالب این مکالمه، آن را به همراه فایل صوتی و ترجمه جملات تنظیم کرده ایم. ضمناً می توانید برای استفاده کردن از دیگر مکالمات مربوط به این آموزش از مطلب بانک صد مکالمه روزمره زبان انگلیسی دیدن کنید.
درس 97 انگلیسی شما خیلی خوب است. |
Lesson 97 Your English is so good. |
توماس، انگلیسیت خیلی خوبه. چطور یاد گرفتی؟ |
Thomas, your English is so good. How did you learn it? |
خب، در کشور من همه باید انگلیسی رو از کلاس اول شروع کنن. الان 12 ساله که در دورههای زبان انگلیسی شرکت میکنم. |
Well, in my country everyone has to take English starting in the first grade. I’ve been taking English courses for 12 years now. |
عجب، چه جالب. یادم میاد وقتی پارسال رفتیم سفر و خانوادهات رو ملاقات کردیم، انگار افراد زیادی نبودن که بتونن با من به انگلیسی صحبت کنن. |
Wow, that’s interesting. I remember when we took that trip last year and visited your family. It seemed like there weren’t many people that could speak with me in English. |
اوه، به این دلیله که اونها زیاد انگلیسی صحبت نمیکنن. |
Oh, that’s because they don’t speak English that much. |
اما توی مدرسه صحبت میکنن، درسته؟ شاید من رو دوست نداشتن برای همین نمیخواستن باهام صحبت کنن. |
But they speak it in school, right? Maybe they just didn’t like me so they didn’t want to talk to me. |
نه، در واقع تو رو خیلی دوست داشتن. بهم گفتن که فکر میکنن تو خیلی خوبی. فقط خجالتی هستن. عادت ندارن با خارجیها صحبت کنن. یادم میاد اولین باری که به آمریکا اومدم. خیلی برای حرف زدن با مردم استرس داشتم. |
No, actually they liked you a lot. They told me they thought you were very nice. They are just shy. They’re not used to talking with foreigners. I remember when I first came to the US. I was really nervous about speaking with people. |
که اینطور. فکر میکردم آمریکاییهای زیادی توی کشور شما انگلیسی تدریس میکنن. |
I see. I thought there were lots of Americans teaching English in your country. |
آره، درسته. احتمالاً الان دو برابر پنج سال پیش شدن، اما بیشتر در شهرها هستن. خانواده من خارج از شهر زندگی میکنن. |
Yes, that’s true. There are probably twice as many now as there were five years ago, but they are mostly in the cities. My family lives in the country. |
تعجب میکنم که چرا اینجوریه. من شخصاً خارج شهر رو به شهر ترجیح میدم. خیلی ساکت و آرومه. اگر قرار بود تدریس کنم، دوست داشتم در خارج شهر تدریس کنم. |
I wonder why. Personally, I prefer the country to the city. It’s so quiet and peaceful. If I were to teach, I would want to teach in the country. |
فکر میکنی بخوای روزی تدریس کنی؟ میدونم که مدارس اطراف شهرک من دنبال معلم هستن، برای همین اگه میخوای، میتونم باهاشون تماس بگیرم و اطلاعات بیشتری بگیرم. |
Do you think you would want to teach someday? I know the schools around my town are looking for teachers, so if you want, I can call them and get more information. |
نه، فکر نکنم. اونجوری باید یک سال اونجا بمونم و فکر نکنم بتونم زیاد مرخصی بگیرم. |
No, I don’t think so. I would need to stay there for a year, and I don’t think I can take that much time off work. |
خب، اگه نظرت عوض شد، بهم خبر بده. به نظرم معلم فوقالعادهای میشی. |
Well, if you change your mind, let me know. I think you would be a really great teacher. |