بیست و پنج اصطلاح زبان انگلیسی در مورد عشق
|
English idioms with about love
|
اصطلاح fall in love with somebody
عاشق کسی شدن، احساسات عاشقانه نسبت به کسی پیدا کردن.
فکر کنم دارم عاشق بهترین دوستم میشم. باید چکار کنم؟
|
|
اصطلاح love at the first sight
در اولین دیدار عاشق کسی شدن.
من و همسرم در یک مهمونی همدیگه رو ملاقات کردیم. در نگاه اول عاشق هم شدیم.
|
|
اصطلاح be an item
وقتی دو نفر یک رابطهی عاشقانه داشته باشن یک آیتم هستن.
من نمیدونستم کریس و سو با هم هستن. موقع شام به هم حتی نگاه هم نکردن.
|
|
اصطلاح match made in heaven
به رابطهای که در اون دو نفر با هم عالی باشن، میگن. چون اونها به خوبی همدیگه را تکمیل میکنن.
فکر میکنی مت و آماندا ازدواج میکنن؟ امیدوارم که ازدواج کنن. انگار برای هم ساخته شدن.
|
|
اصطلاح be head over heels ( in love )
بینهایت عاشق کسی بودن.
بهشون نگاه کن. اونها بدجور دلباختهی هم هستن.
|
|
اصطلاح be lovey-dovey
در ملاء عام ابراز عشق کردن با بوسیدن و بغل کردن مداوم.
من نمیخوام با جنی و دیوید بیرون برم. اونها خیلی عشقولانه در میکنن، نمیتونم تحملش کنم.
|
|
اصطلاح have the hots for somebody
کسی را فوقالعاده جذاب دیدن.
نادین از کارآموز جدید خیلی خوشش میاد. اگه ازش درخواست کنه که با هم قرار بذارن تعجب نمیکنم.
|
|
اصطلاح puppy love
این اصطلاح برای عشق کوتاه مدت یک نوجوان استفاده میشود.
پسر من فقط دوازده سالشه، اما عاشق کسی شده. یکم زود نیست؟
نگران نباش، این فقط یک عشق زودگذره. دوام نمیاره.
|
|
اصطلاح double date
این اصطلاح برای قراری به کار میره که در اون دو زوج با هم بیرون میرن.
خیلی خوشحالم که تو و برادر تام با هم هستین. از این به بعد میتونیم با هم بریم سر قرار چهارتایی.
|
|
اصطلاح on the rocks
اگه مشکلاتی در یک رابطه وجود داشته باشه، از این اصطلاح استفاده میکنیم.
کنجکاوم که بدونم عروسی رو لغو میکنن یا نه. رابطهشون انگار به مشکل خورده.
|
|
اصطلاح love rat
این اصطلاح رو برای فردی استفاده میکنیم که به شریک زندگی خودش خیانت میکنه.
به درخواست دادن به جین حتی فکر هم نکن. چطور میخوای به چشمهای همسرت نگاه کنی؟ بهش خیانت نکن.
|
|
اصطلاح pop the question
اینکه از کسی درخواست کنید تا باهاتون ازدواج کنه.
خب، دیشب بن ازت خواستگاری کرد؟
نه، نکرد. فقط من رو برای شام بیرون برد و تمام.
|
|
اصطلاح tie the knot
ازدواج کردن.
تو و جنی کی قراره ازدواج کنید؟
امسال، اما هنوز تاریخ تعیین نکردیم.
|
|
اصطلاح blind date
وقتی دو نفر که قبلاً همدیگه رو ندیدن، برن سر قرار از این اصطلاح استفاده میکنیم.
خواهرم مدام برای من قرارهای کورکورانه ترتیب میده. فقط دوست داره من رو به یکی بچسبونه.
|
|
اصطلاح fix somebody up with somebody
پیدا کردن یک شریک عاشقانه برای کسی.
من به مهمونی نمیام مگه اینکه بهم قول بدی که سعی نکنی من رو به یکی دیگه از دوستهات بچسبونی.
|
|
اصطلاح those three little words
من دوستت دارم. (بله، دقیقاً این سه کلمه)
فکر کنم من رو دوست داره، اما هنوز اون سه کلمهی کوچولو رو نگفته.
|
|
اصطلاح walk out on somebody
به معنای اینکه شریک زندگی خودتون رو رها کنید و به رابطه پایان بدید.
تو دومین مردی هستی که من رو رها کرده. دیگه اجازه نمیدم این اتفاق بیفته.
|
|
اصطلاح leave somebody at the altar
اینکه درست قبل از عروسی تصمیم بگیریم که با اون شخص ازدواج نکنیم.
یکم پیش دوست پسر سابقم رو ملاقات کردم. فکر کنم هنوز بهش علاقه دارم.
اما قراره به زودی با جان ازدواج کنی. میخوای توی محراب ولش کنی؟
|
|
اصطلاح break up / split up ( with somebody )
پایان دادن به یک رابطه.
خبرها رو شنیدی؟ ماریان و جوزف از هم جدا شدن. کنجکاوم بدونم مشکل چی بوده. اونها با هم خیلی خوب بودن.
|
|
اصطلاح kiss and make up
آشتی کردن بعد از یک بحث.
رابطهی ما مثل یک ترن هواییه. ما تقریباً هر روز دعوا میکنیم، اما بعدش همیشه آشتی میکنیم.
|
|
اصطلاح madly in love
عمیقاً یا شدیداً عاشق کسی بودن.
اونها دیوانهوار عاشق هم هستن، عشق و اعتماد بینشون موج میزنه و همیشه به دیگری وفادار میمونن.
|
|
اصطلاح make love
روشی عاشقانه برای اشاره به رابطه جنسی.
اونها برای اولین بار عشق بازی کردن.
|
|
اصطلاح no love lost between
وقتی بین دو نفر خصومت متقابلی وجود داره.
هیچ عشقی بین اون دو همکار وجود نداشته، اونها هرگز همدیگه رو دوست نداشتن.
|
|
اصطلاح for love nor money
این اصطلاح به این معنیه که یک شخص کاری رو در ازای هیچ چیزی انجام نمیده.
من این خونه رو نمیفروشم، خونهی خانوادگی منه. دهها سال خانوادهی من اینجا زندگی کردن! من اون رو در ازای هیچ چیزی نمیفروشم، هر چیزی که بگی یا انجام بدی هم نظرم رو عوض نمیکنه.
|
|
اصطلاح blinded by love
وقتی کسی انقدر دیوانهوار عاشق کسیه که نمیتونه عیوب یا خصوصیات منفی اون شخص رو ببینه از این اصطلاح استفاده میکنیم.
عشق انقدر دختره رو کور کرده که نمیتونه پسره رو همونطور که واقعاً هست ببینه. اون آدم خوبی نیست، با همهی اطرافیانش از جمله اون دختر، گستاخه و احترام حالیش نمیشه.
|
|