افعال چند قسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی با فعل Look

افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی با فعل Look

در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، معمول ترین و پرکاربردترین افعال چندقسمتی و یا همان Phrasal Verb های زبان انگلیسی را با فعل Look برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر این افعال چندقسمتی، آنها را به همراه مثال ها و ترجمه آن مثال ها تنظیم کرده ایم. ضمناً فایل های صوتی متناظر را هم برای شما قرار داده ایم که بتوانید از آنها برای بهبود تلفظ خود استفاده کنید. به منظور مشاهده لیست کامل مطالب این دوره نیز می توانید از مطلب بانک افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی دیدن کنید.

فعل چند قسمتی Look ahead | برای آینده برنامه‌ریزی کردن، به آینده فکر کردن، پیش‌بینی کردن

Look ahead | to think about what is likely to happen in the future; to predict

شما واقعا باید به اتفاقات احتمالی آینده فکر کنید و برای مدیریت آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.
او هیچ‌وقت آینده را پیش‌بینی نمی‌کند.
اگر آینده را پیش‌بینی کرده بودید، هرگز آن اشتباه فجیع پیش نمی‌آمد.

You really need to look ahead at what might happen and have a plan to deal with it.

فعل چند قسمتی Look at | نگاه کردن به

Look at | to turn your eyes on something; to stare at something

اولین باری که لباس پوشید، حداقل ۱۵ دقیقه به او نگاه کرد.
همه دوست دارن که به چیزهای زیبا نگاه کنند.
دوست دارم به نقاشی‌های رنگ روغنی نگاه کنم.

The first time she wore a dress, he looked at her for at least 15 minutes.

فعل چند قسمتی Look down on | از بالا به پایین (به کسی) نگاه کردن، با تحقیر نگاه کردن

Look down on | to think that you are better or more important than someone else

به او از بالا نگاه نکنید. او در فناوری بسیار خوب است.
آیا فقط به این دلیل که به دانشگاه نرفتم تحقیرآمیز به من نگاه می کنید؟
او به هرکسی که به اندازه خودش ثروتمند نیست، با تحقیر نگاه می‌کند.

فعل چند قسمتی Look for | جستجو کردن، به دنبال چیزی یا کسی گشتن

Look for | to find someone or something; to search for something

لطفا به من کمک کن دنبال کلید ماشین بگردم.
به یاد داشته باشید که هنگام عبور از خیابان ها به دنبال چراغ سبز باشید.
امروز بعد از کار دنبال من نگردید، چون باید زود به خانه بروم.

فعل چند قسمتی Look forward to | چشم انتظار بودن، مشتاق بودن

Look forward to | to be excited about what is going to happen

من واقعا مشتاقانه منتظر شنیدن خبری از شما هستم.
خواهر کوچکم مشتاقانه منتظر اولین گردش علمی‌اش بود.
او واقعا برای زندگی متاهلی مشتاق نیست.

فعل چند قسمتی Look in on (someone – something) | سر زدن به کسی یا چیزی

Look in on (someone – something) | to visit someone for a short time

فردا به هلن سر می‌زنم که ببینم آیا او به کمک نیاز دارد یا خیر.
نیازی نیست که هر روز به من سر بزنی. من بچه نیستم.
آیا می‌توانید وقتی در تعطیلات هستیم به توله سگ من سر بزنید؟

فعل چند قسمتی Look out – to watch out (for) | مواظب بودن

Look out – to watch out (for) | to be careful or cautious; used to warn someone to be careful, especially when they are likely to have an accident

مواظب باش! یک ماشین می‌آید.
وقتی در جنگل هستید، مراقب مارها باشید.
بچه‌های کوچک همیشه باید مراقب غریبه‌هایی باشند که به آن‌ها آب نبات تعارف می‌کنند.

فعل چند قسمتی Look over – to go over – to read over – to check over | نگاه اجمالی انداختن، بررسی کلی کردن، بازبینی کردن

Look over – to go over – to read over – to check over | to review something and make sure it has no errors

قبل از اینکه امتحان خود را تحویل دهید، آن را مرور کنید.
معلم فردا درس‌ها را با شما مرور می‌کند.
بعداً جزئیات کار را با شما بررسی خواهم کرد.

فعل چند قسمتی Look through | خواندن (سرسری)، نگاه اجمالی انداختن، نادیده گرفتن کسی

Look through | to read something quickly; to pretend that you do not recognize someone 

آیا می‌توانید به صورت جلسه نگاهی بیندازید و نظر خود را به من بگویید؟
ببخشید، وقت نکردم رزومه شما را با دقت بخوانم. فقط به آن نگاه کردم.
او جوری به من نگاه کرد که انگار غریبه‌ام.

Sorry, I didn’t have time to read your CV carefully. I just looked through it.

فعل چند قسمتی Look to | انتظار داشتن، متکی بودن به

Look to | to expect to get help or advice from someone

آن‌ها از مشاور انتظار کمک دارند.
هلن در درس ریاضی خوب نیست.او همیشه از برادر بزرگترش انتظار راهنمایی دارد.
از جان انتظار نداشته باشید. او هیچ‌وقت کمک نمی‌کند.

Helen isn’t good at math. She always looks to her elder brother for guidance.

فعل چند قسمتی Look up to | به چشم الگو (به کسی) نگاه کردن، احترام گذاشتن و تحسین کردن

Look up to | to follow someone as your role model. If you look up to someone, especially someone older than you are, you respect and admire them.

من همیشه به خواهر بزرگ‌ترم به چشم الگو نگاه کرده‌ام.
برادر کوچک‌ترم به چشم الگو به من نگاه می‌کند.
نوجوانان امروزی همیشه از افراد محبوب خود الگو می‌گیرند.

فعل چند قسمتی Look up | جستجو کردن، به دنبال چیزی گشتن

Look up | to search for the meaning; to research; to find information by looking in a directory, dictionary, book or list

او وقتی کلمه‌ای را متوجه نمی شود، آن را در فرهنگ لغت جستجو می‌کند.
مردم اغلب، اطلاعات را در گوگل جستجو می‌کنند.
لطفا برای جلسه فردا یک رستوران خوب پیدا کنید.

فعل چند قسمتی Look upon – on someone – something as someone – something | به چشم … نگاه کردن به، دانستن، در نظر گرفتن

Look upon – on someone – something as someone – something | to consider someone/something as someone/something

آنها به من به عنوان یک مزاحم نگاه می‌کنند.
جان و کتی به او مانند پسرشان نگاه می‌کردند.
من به این شهر به عنوان خانه دوم خود نگاه می‌کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *