افعال چند قسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی با فعل Take

افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی با فعل Take

در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، معمول ترین و پرکاربردترین افعال چندقسمتی و یا همان Phrasal Verb های زبان انگلیسی را با فعل Take برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر این افعال چندقسمتی، آنها را به همراه مثال ها و ترجمه آن مثال ها تنظیم کرده ایم. ضمناً فایل های صوتی متناظر را هم برای شما قرار داده ایم که بتوانید از آنها برای بهبود تلفظ خود استفاده کنید. به منظور مشاهده لیست کامل مطالب این دوره نیز می توانید از مطلب بانک افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی دیدن کنید.

فعل چند قسمتی Take after someone | از لحاظ رفتاری یا ظاهری به کسی رفتن

Take after someone | to look or act like someone in your family

تو به مادرت رفته‌ای.
اصلا دوست ندارم به خواهرم بروم. می‌خواهم خودم باشم.
شما باید به پدرتان بروید که مرد سخاوتمندی است.

فعل چند قسمتی Take against | با کسی یا چیزی بد شدن، دل چرکین شدن

Take against | to begin to dislike someone or something for no good reason

جنی با دوست صمیمی‌اش، تام، بد شد، چون او می‌توانست یک خانه‌ جدید بخرد.
با این پسر بچه سه ساله فقط به این دلیل که او پدر ندارد، بد نشوید.
متوجه نمی‌شوم که چرا او با من بد شده است.

Jenny took against her best friend, Tom, because he could afford a new house.

فعل چند قسمتی Take apart | از هم باز کردن چیزی

Take apart | to separate something into small pieces

سشوار کار نکرد. از هم بازش می‌کنم که ببینم چه مشکلی دارد.
کوین درباره همه چیز کنجکاو است. او عاشق از هم باز کردن وسایل است که نحوه کار کردن آن‌ها را یاد بگیرد.
این لپ‌تاپ شکسته است. باید از هم بازش کنم و بررسی‌اش کنم.

Kevin is curious about everything. He loves taking apart things to learn how they work.

فعل چند قسمتی Take aside | کسی را (برای خصوصی صحبت کردن) به گوشه‌ای بردن، کنار کشیدن کسی

Take aside | to take someone away from other people so that you can talk with that person

پدرم مرا از دوستانم جدا کرد و به من خبر داد که در آزمون ورودی دانشگاه قبول شده‌ام.
تیم من را به گوشه‌ای برد.
از اینکه دوست پسرم مرا کنار کشید، خیلی عصبانی بودم.

My dad took me aside from my friends and informed me that I had passed the entrance exam to university.

فعل چند قسمتی Take away | از بین بردن چیزی، منها کردن، خرید غذا یا نوشیدنی از رستوران و بیرون بردن آن برای خوردن، چیزی را گرفتن

Take away | to remove something; to subtract something; to buy food or drink at a restaurant and bring it somewhere to eat

معلم کتاب داستان پسر را در حالی که در حال خواندن آن در کلاس ریاضی بود، از او گرفت.
می‌خواهم چند همبرگر برای بردن سفارش دهم، لطفا.
او دل من را برده است. او را دوست دارم.

The teacher took away the boy’s comic while he was reading it during math class.

فعل چند قسمتی Take down | پایین آوردن از جای بلند، از هم باز کردن، یادداشت کردن

Take down | to remove something from a high position; to separate something into pieces; to write down a piece of information or a statement

ممکن است لطفا کمکم کنید آن تصویر را از روی قفسه پایین بیاورم؟
داربست برای تعمیرات از هم باز شده است.
باید برخی از اطلاعات مهم را هنگام گوش دادن یادداشت کنید.

فعل چند قسمتی Take off | متضاد “to put on”، درآوردن لباس یا جواهرات، از زمین بلند شدن و پرواز کردن (هواپیما، پرنده و حشره)

Take off | the opposite of “to put on”; the act of removing clothing or jewelry. If an aircraft, bird, or insect takes off, it leaves the ground and begins to fly.

همیشه قبل از شستن دست‌هایم، ساعتم را درمی‌آورم.
یادت باشد که هنگام ورود به اتاق، پالتوی بارانی‌ات را دربیاوری.
عجله کن! هواپیما 20 دقیقه دیگر پرواز می‌کند.

فعل چند قسمتی Take on | To take someone on= استخدام کردن، To take something on= کاری را قبول کردن، مسئولیت چیزی را بر عهده گرفتن

Take on | to take someone on: to employ someone to do a job; to take something on: to accept a job or a responsibility

در حال حاضر، شرکت ما آمادگی استخدام کارمند جدید را ندارد.
این مسئولیت سنگینی بود که او بر عهده گرفت.
چرا چنین کار چالش‌بر‌انگیزی را پذیرفتید؟

فعل چند قسمتی Take out | بیرون بردن، برداشتن، از بین بردن، کشیدن (دندان)

Take out | to bring something out; to remove something from its place; to take someone to a place like a cinema or a restaurant and usually pay for them; to take someone on a date

فردا شما را برای شام بیرون می‌برم.
من باید این دندان را بکشم.
یادتان باشد که زباله‌ها را بیرون ببرید.

فعل چند قسمتی Take over | کنترل چیزی را به دست گرفتن (تصاحب کردن)، کاری را به عهده گرفتن

Take over | to transfer control; to take control of something

مالک جدید به زودی کسب و کار را در دست می گیرد.
آیا می‌توانید مسؤلیت‌‌های من را بر عهده بگیرید؟
او کنترل این شرکت را به دست خواهد گرفت.

فعل چند قسمتی Take place | اتفاق افتادن، صورت گرفتن، برگزار شدن

Take place | to happen or occur. When something takes place, it happens, especially in a controlled or organized way.

این رویداد فردا شب برگزار می‌شود.
جشن عروسی در رستوران سکرت گاردن برگزار شد.
تعطیلات ما ماه ژوئن خواهد بود.

فعل چند قسمتی Take through | چیزی را برای کسی توضیح دادن

Take through | to explain something in detail

ممکن است لطفا این گزارش را برای من شرح دهید؟
ابتدا آن را بخوانید، سپس آن را برای شما توضیح می‌دهم.
او پایان‌نامه‌اش را برای همه شرح داده است.

فعل چند قسمتی Take up on | شروع کردن یک عادت یا سرگرمی جدید، کار جدیدی را شروع کردن، برعهده گرفتن (کار، وظیفه و…)

Take up on | to accept an offer from someone; to ask someone to explain something because you don’t agree with them or you think it is wrong

باید بخاطر حرف‌های دیروزش از او توضیح بخواهی. من فکر می‌کنم اشتباهی پیش آمده است.
پیشنهاد نسبتا جالبی است. آن را از شما می‌پذیرم.
او برای پروژه جدیدم پیشنهاد کمک داد و من پذیرفتم.

You need to take her up on what she said to you yesterday. I think something is wrong.

فعل چند قسمتی Take up with | قبول کردن پیشنهاد، توضیح خواستن از کسی برای چیزی که شما با آن مخالف هستید

Take up with | to have a close relationship with someone, especially someone unsavory and untrustworthy; to be busy doing or thinking about something

نمی‌توانم درک کنم که چرا دیوید با آن پیرزن دوست شد.
با او دمخور نشوید. او جنایت‌کار است.
جانز کاملا نگران کودک تازه متولد شده‌اش بود.

فعل چند قسمتی Take up | با کسی دوست صمیمی شدن، دمخور شدن (با کسی که ناشایست و یا غیر قابل اعتماد است)، مشغول چیزی بودن

Take up | to start a new habit or hobby; to start a new job or accept a new position

اخیرا کار باغبانی را شروع کرده‌ام.
هری سمت جدیدش را فردا برعهده خواهد گرفت.
شما واقعا نیاز دارید که ورزش یوگا را شروع کنید. شما را سر فرم نگه می‌دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *