دست خودم نبود.

I couldn’t help it.

آرتور: اون صدای وحشتناک چی بود؟
رز: ببخشید. من فقط چندتا بشقاب انداختم.
آرتور: آسیب دیدی؟
رز: خوشبختانه نه. اما خیلی متاسفم.
آرتور: خوشحالم که صدمه ندیدی، اما چرا بشقاب‌ها رو انداختی؟
رز: دست خودم نبود. بشقاب‌ها خیلی چرب و لیز بودن.
آرتور: دفعه بعد باید مراقب باشی!
رز: چشم. حتماً. بهم اعتماد کن!

Arthur: What was that terrible noise?
Rose: I’m sorry. I just dropped a stack of plates.
Arthur: Were you hurt?
Rose: Fortunately, no. But I’m terribly sorry.
Arthur: I’m glad you’re not hurt, but why did you drop the plates?
Rose: I couldn’t help it. The plates were too greasy and slippery.
Arthur: You’ve got to be careful next time!
Rose: I will. I will. Trust me!