دوستان عزیز، در حال حاضر در اتصال به درگاه پرداخت دچار مشکل هستیم. لطفاً، به منظور ثبت سفارش، پرداخت و دریافت محصول مورد نظر با استفاده از دکمه واتس اپ قرار گرفته در قسمت پایین سمت چپ وبسایت با ما ارتباط بگیرید. با تشکر.

سایر افعال چند قسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی

Other phrasals

سایر افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) پرکاربرد زبان انگلیسی

در این مطلب از وبسایت کاردوآنلاین، سایر افعال چندقسمتی و یا همان Phrasal Verb های پرکاربرد زبان انگلیسی را برای شما در نظر گرفته ایم. برای یادگیری هر چه بهتر این افعال چندقسمتی، آنها را به همراه مثال ها و ترجمه آن مثال ها تنظیم کرده ایم. ضمناً فایل های صوتی متناظر را هم برای شما قرار داده ایم که بتوانید از آنها برای بهبود تلفظ خود استفاده کنید. به منظور مشاهده لیست کامل مطالب این دوره نیز می توانید از مطلب بانک افعال چندقسمتی (Phrasal Verb) زبان انگلیسی دیدن کنید.

فعل چند قسمتی Believe in | اعتقاد داشتن، ایمان داشتن، باور داشتن

Believe in | to have faith in something; to trust someone

آیا شما به افسانه‌‌ها اعتقاد دارید؟
من به عشق اعتقاد دارم.
همیشه باید به خودتان ایمان داشته باشید.

فعل چند قسمتی Break down | خراب شدن، از کار افتادن، جدا کردن یا تقسیم کردن چیزی به قسمت های کوچکتر

Break down | broken; a machine that suddenly stops working; to divide into parts to be analyzed

ماشینم امروز صبح خراب شد و نتوانستم سر کار بروم.
اجازه دهید خلاصه‌ اسناد را بشکافم و برای شما شفاف توضیح دهم.
آن کشتی خراب شد و همه در جزیره گیر کردند.

Let me break down the summary of the documents and make it clear for you.

فعل چند قسمتی Call off | لغو کردن، متوقف کردن

Call off | to cancel something

آیا می‌توانم قرارداد را لغو کنم؟ لطفا!
آن‌ها جلسه را لغو کرده‌اند.
مسابقه فوتبال به دلیل بارش شدید باران لغو شد.

فعل چند قسمتی Check out | حساب خود را تسویه کردن و رفتن، کسی/چیزی را دیدن، بررسی کردن

Check out | to pay for services before leaving; to look at something

به یاد داشته باشید که قبل از رفتن، حسابتان را تسویه کنید و انعام بگذارید.
بیایید برویم فروشگاه‌های جدید مد را ببینیم.
آیا می‌خواهید غذای آن رستوران را امتحان کنید؟

فعل چند قسمتی Cheer up | شاد کردن، خوشحال بودن، از ناراحتی در آوردن، حال کسی را بهتر کردن

Cheer up | to try to be happy; to do something funny to make someone happy

می‌خواهم او را خوشحال کنم.
شاد کردن کسی که غمگین است، کار زیبایی است.
او دوست دارد مردم را شاد کند.

فعل چند قسمتی Come across – to run across | مواجه شدن و یا ملاقات کردن و یا پیدا کردن کسی یا چیزی به طور اتفاقی

Come across – to run across | to encounter; to meet or find somebody/something by chance

من با کتابی که دنبالش بودم مواجه شدم.
او امروز بعدازظهر هنگام خواندن روزنامه با آگهی استخدام مواجه شد.
آنها قبل از پیروزی در رقابت نهایی با چالش های زیادی روبرو شدند.

He came across a recruitment ad when he was reading the newspaper this afternoon.

فعل چند قسمتی Count on – to depend on | روی (کسی یا چیزی) حساب کردن، متکی بودن، انتظار داشتن

Count on – to depend on | to rely on someone; to wait for someone to help you or take care of a situation

من همیشه می‌توانم برای روحیه گرفتن روی شما حساب کنم.
نمی‌توانم برای کمک کردن روی او حساب کنم. چون او خیلی سهل‌انگار است.
به پول دیگران وابسته نباشید؛ همیشه استقلال مالی داشته باشید.

Don’t depend on other people’s money; always be financially independent.

فعل چند قسمتی Cross out | خط زدن

Cross out | to draw a line through a mistake when you are writing

اگر در نوشتن خود اشتباه کردید، فقط آن را خط بزنید.
نام او را روی تابلو خط زد.
پاسخ‌های نادرست را خط بزنید و پاسخ‌های صحیح را کنار آن‌ها بنویسید.

Cross out the incorrect answers and write the correct ones next to them.

فعل چند قسمتی Dress up | لباس رسمی پوشیدن

Dress up | to wear nice clothing; to wear formal clothing for an event or to wear a special costume  

لباس رسمی پوشیدن برای مصاحبه مهم است.
من برای جشن هالووین فردا لباس سیندرلا می‌پوشم.
او همیشه مانند یک شاهدخت برای مدرسه لباس می‌پوشد.

فعل چند قسمتی Drop by – in | به کسی سر زدن، سرزده به دیدن کسی رفتن

Drop by – in | to stop by; to make a quick visit

من فقط می‌روم که سلام کنم.
برای ناهار به من سر بزن.
شاید امروز به خانه‌ او سر بزنم.

فعل چند قسمتی Drop out of | ترک کردن

Drop out of | to quit

لیلی در سن ۱۶ سالگی ترک تحصیل کرد.
میلیاردرهایی هستند که از دبیرستان ترک تحصیل کردند.
مادرم هرگز اجازه نمی دهد من از رقابت کنار بروم.

فعل چند قسمتی Fade away | ناپدید شدن، محو شدن، فراموش شدن

Fade away | when something becomes blurry; when memories become unclear

خاطرات در نهایت فراموش می‌شوند.
جوهر روی کاغذ پس از یک سال محو می‌شود.
دوست ندارم خاطراتمان فراموش شوند.

فعل چند قسمتی Figure out | فهمیدن، سر در آوردن

Figure out | to understand or solve something. If you figure out a solution to a problem or the reason for something, you solve it or understand it.

او ۵ ساعت برای فهمیدن نحوه کار با این دستگاه وقت گذاشت.
می‌خواهم بفهمم چگونه مکعب روبیک را حل کنم.
نتوانستم بفهمم که معلم درباره چه چیزی صحبت می‌کرد.

فعل چند قسمتی Find out | فهمیدن، خبردار شدن، با خبر شدن، پی بردن

Find out | to search for the truth; to learn by studying; to seek information about something. We often use this phrase to gain knowledge of something, or to obtain knowledge about someone’s activities, especially dishonest ones.

من می‌خواهم حقیقت را بفهمم.
شما باید بفهمید که چه کسی پولتان را برداشت.
بازپرس‌ها می‌خواهند به هویت واقعی آن دزد پی ببرند.

فعل چند قسمتی Follow up | پیگیری گردن

Follow up | to add to something you have just done by doing something else

وکیل باید این مورد را پیگیری کند.
آن‌ها شکایات جدی از سوی مشتری‌ها داشتند، اما هیچ‌وقت آن‌ها را پیگیری نکردند.
در ادامه ارائه، من یک سوال در رابطه با استراتژی کسب و کار شما دارم.

They’ve had serious complaints from customers, but they never followed up on them.

Following up the presentation, I have a question related to your business strategy.

فعل چند قسمتی Hang up | تلفن را قطع کردن، آویزان کردن

Hang up | to end a phone call; if you hang up, or you hang up the phone, you end a phone call. If you hang up on someone to whom you are speaking on the phone, you end the phone call suddenly and unexpectedly; to put clothing on a hook or hanger

مادرم همیشه لباس‌هایم را برایم آویزان می‌کند.
خانم‌ها کت‌های خود را آویزان کردند و نشستند.
تلفن را روی او قطع کرد، چون عصبانی بود.

فعل چند قسمتی Hurry up | عجله کردن

Hurry up | to be as quick as possible

عجله کن و لباس بپوش. به کلاس دیر می‌رسیم.
به بچه‌ها بگویید عجله کنند و حمام کنند.
عجله کنید و غذا را تمام کنید تا به خرید برویم.

فعل چند قسمتی Lay off | موقتا اخراج کردن، تعلیق کردن از کار، متوقف کردن، ترک کردن، کنار گذاشتن

Lay off | to stop using or doing something; to end someone’s employment, especially temporarily

برای حفظ سلامتی خود، باید سیگار کشیدن را ترک کنید.
بسیاری از کارگران از کار تعلیق شده‌اند.
او برای چکاپ بعدی باید خوردن آن دارو را متوقف کند.

فعل چند قسمتی Lie down | متضاد “to get up” دراز کشیدن، خوابیدن

Lie down | the opposite of “to get up”; to move into a position in which your body is flat, usually to sleep or rest

دوست دارم در پارک روی چمن‌‌ها دراز بکشم.
روی مبل دراز بکشید و کمی استراحت کنید.
او برای کتاب خواندن، روی صندلی مورد علاقه‌اش دراز می‌کشد.

فعل چند قسمتی Mess up | خراب کردن، اشتباه کردن، از دست دادن (فرصت)، به هم ریختن

Mess up | to spoil something or do something badly; to make something dirty or untidy

او بعد از دعوا موهایش را به هم ریخت.
اینکه شما اشتباه کردید، واقعا بر کل پروژه اثر می‌گذارد.
وسایل را به هم نریزید. شما باید بابت کاری که با من کرده‌اید خسارت دهید.

Don’t mess things up. You have to pay back for what you’ve done to me.

فعل چند قسمتی Narrow down | محدود کردن، کاهش دادن

Narrow down | to reduce the number of possibilities or choices

ما موضوع را برای راحتی کار مجری‌ها محدود کرده‌‌ایم.
فهرست کاندید‌ها دیروز کاهش یافت.
پس از جلسه، می‌خواهیم بازار هدف را محدود کنیم.

فعل چند قسمتی Point out | اشاره کردن، خاطر نشان کردن، تذکر دادن، گوشزد کردن

Point out | to show an idea; to let people know about an error or mistake; to show a different perspective

متشکرم که به اشتباهات من اشاره کردید.
شما باید اشتباهاتش را به او گوشزد کنید.
هرگز به اشتباهات کسی، در جمع اشاره نکنید.

فعل چند قسمتی Rely on (upon) | وابسته بودن، اعتماد کردن، روی (کسی یا چیزی) حساب کردن

Rely on (upon) | to depend on someone or something

من همیشه می‌توانم برای کمک کردن در درس ریاضی، روی برادرم حساب کنم.
روی من حساب نکن، چون نمی‌توانم کمکت کنم.
سعی کنید بیش از اندازه به ماشین حساب وابسته نباشید.

فعل چند قسمتی Rip off | فریب دادن، کلاهبرداری کردن، پول زیاد گرفتن

Rip off | to cheat somebody by making them pay too much, by selling them something of poor quality, etc.

رانندگان ماشین‌های محلی از گردشگران پول زیادی می‌گیرند.
گل‌فروش او را فریب داده است.
مراقب باش! ممکن است فریب بخوری.

فعل چند قسمتی Rule out | غیرممکن پنداشتن، رد کردن، نفی کردن، نپذیرفتن

Rule out | to state that something is not possible or that somebody/something is not suitable

پیشنهاد او به دلیل غیر قابل اجرا بودن، رد شده است.
احتمال ربوده شدن آن خانم، رد شده بود.
پزشک احتمال ابتلای او به سرطان را رد کرده است.

فعل چند قسمتی Save up | پول جمع کردن، پس‌انداز کردن

Save up | to put money aside; to not spend money

باید برای یک سفر پس انداز کنم.
او برای خرید خانه پس‌انداز می‌کند.
والدین همیشه برای فرزندان خود، پول پس‌انداز می‌کنند.

فعل چند قسمتی Sell out | کامل به فروش رفتن، چیزی را تمام کردن

Sell out | to sell all of something so that nothing remains

این محصول تمام شده است.
امروز همه فرآورده‌ها به فروش می‌رسند.
می‌خواهم همه دارایی‌ام را بفروشم و از اینجا بروم.

فعل چند قسمتی Show off | فخر فروختن، جلب توجه کردن، خودنمایی کردن

Show off | to be pretentious about one’s status or abilities

او دوست دارد که با مهارت‌های رقصیدن خود، جلب توجه کند.
او همیشه با سبک زندگی تجملی‌ خود، فخر می‌فروشد.
افراد واقعاً باهوش هرگز خودنمایی نمی کنند.

فعل چند قسمتی Show up | حضور یافتن، حاضر شدن، رسیدن، سروکله (کسی) پیدا شدن

Show up | to appear; to be somewhere

آیا فردا سر کار می‌آیید؟
وینسنت در چند هفته گذشته به مدرسه نیامده است.
از او خواستم که در جشن تولدم حضور داشته باشد.

فعل چند قسمتی Sit down | نشستن

Sit down | to move from a standing position to a sitting position

می‌توانید سر میز آخر بنشینید.
او دوست دارد که در کنارش بنشیند.
روی تخت بنشین و کمی استراحت کن.

فعل چند قسمتی Stay up | بیدار ماندن

Stay up | to be awake

تا نیمه شب بیدار می‌مانم که تکالیفم را تمام کنم.
چرا شما تا دیروقت بیدار می‌مانید؟
تا دیروقت بیدار نمانید؛ برای سلامتی‌تان مضر است.

فعل چند قسمتی Talk over | بحث کردن درباره چیزی به طور کامل، به ویژه برای رسیدن به توافق یا تصمیم گیری

Talk over | to discuss something thoroughly, especially in order to reach an agreement or make a decision

قبل از خریدن ماشین، باید با مردم مذاکره کنم.
با اون مذاکره کن و ببین چه میخواهد.
او میخواد در مورد مشکلات رابطه شان با او مذاکره کند.

فعل چند قسمتی Think over | کامل فکر کردن، خوب راجع به موضوعی فکر کردن

Think over | to consider a problem or decision carefully. If you think something over, you consider it carefully before making a decision.

باید درباره آن پیشنهاد شغلی فکر کنم.
لطفا درباره تصمیم خود برای ازدواج با او فکر کنید.
همیشه قبل از صحبت کردن، فکر کنید.

فعل چند قسمتی Tire out | کاملا خسته کردن، فرسودن، از پای درآوردن

Tire out | to make someone feel very tired. If something tires you out, it makes you exhausted.

هر بار که از بچه هایش مراقبت می کنم، آن‌ها مرا خسته می کنند.
آن همه ورزش واقعا من را خسته کرد.
او پس از شرکت در یک امتحان 5 ساعته، بسیار خسته به نظر می رسد.

https://dl.kardoonline.com/Posts/Common%20Phrasal%20Verbs/13.%20Other%20common%20phrasal%20verbs/tire-out2.mp3All that exercise really tired me out.

https://dl.kardoonline.com/Posts/Common%20Phrasal%20Verbs/13.%20Other%20common%20phrasal%20verbs/tire-out3.mp3He looks so tired out after taking a 5-hour-long exam.

فعل چند قسمتی Try on | چیزی را پوشیدن/امتحان کردن

Try on | to put on a piece of clothing to see how it looks and whether it fits

این لباس را امتحان کنید که ببینید آیا برای شما مناسب است یا خیر.
باید این کفش‌ها را قبل از خرید، امتحان کنم.
او در اتاق پرو در حال امتحان کردن چند لباس است.

فعل چند قسمتی Wake up | از خواب بیدار شدن

Wake up | to rise from sleeping or unconsciousness

بیدار شوید! صبح شده است.
او معمولا هر روز ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شود.
او را بیدار نکنید. هنوز زود است.

فعل چند قسمتی Work out | بدنسازی کردن، خوب پیش رفتن، نتیجه دادن، حل کردن، محاسبه کردن

Work out | to train the body by physical exercise; to develop in a successful way; to find the answer to something

ما برای حفظ تناسب اندام و سالم ماندن باید ورزش کنیم.
آن روش به نتیجه نرسید.
وقت آن است که راه حل هایی برای آن مشکل پیدا کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *