به چشمم زد!

She poked me in the eye!

جون: چی شده چشمت؟
سیدنی: واقعا هیچی. من دیشب رفتم شکم دخترم را ببوسم و او جلوی من را گرفت. وقتی این کار را کرد، ناخن هایش چشمم را خراشیدند.
جان: دردناک به نظر می رسد!
سیدنی: ابتدا خیلی بد نبود، اما صبح روز بعد واقعاً دردناک بود.
جون: دکتر چی گفت؟
سیدنی: او گفت که باید خوب باشد، اما ممکن است کمی زخم در میدان دید من وجود داشته باشد، بنابراین ممکن است بینایی من تار باشد.
جون: از شنیدن این حرف متاسفم.
سیدنی: ممنون! چه کسی می دانست که ضربه زدن به چشم این همه آسیب می بیند؟

Jon: What happened to your eye?
Sydney: Nothing really. I went to kiss my daughter on her tummy last night, and she reached up to stop me. When she did that, her fingernails scraped my eye.
Jon: That sounds painful!
Sydney: It wasn’t too bad at first, but the next morning it really hurt.
Jon: What did the doctor say?
Sydney: He said that it should be OK, but there might be a little scarring over my field of vision, so my eyesight may be blurry.
Jon: I’m sorry to hear that.
Sydney: Thanks! Who knew that a poke in the eye would cause so much damage?